شرکت شیر و گوشت بهاران نقش جهان

شرکت شیر و گوشت بهاران نقش جهان

از چه سنی می توان دو گوساله را در یک باکس مشترک پرورش داد: تاثیر سن های مختلف دوتائی کردن بر سلامت، رفتار و عملکرد گوساله ها

از چه سنی می توان دو گوساله را در یک باکس مشترک پرورش داد: تاثیر سن های مختلف دوتائی کردن بر سلامت، رفتار و عملکرد گوساله ها 1920 1080 علیرضا خادمی

از چه سنی می توان دو گوساله را در یک باکس مشترک پرورش داد: تاثیر سن های مختلف دوتائی کردن بر سلامت، رفتار و عملکرد گوساله ها

چکیده

دو تایی کردن گوساله ها در جایگاه، یک گزینه جایگزین برای جایگاه انفرادی یا تجمعی است، هرچند که تأثیر سن‌های مختلف دوتائی کردن بر رفاه گوساله‌ها به خوبی درک نشده است. در این مطالعه، ما تأثیر سن دوتائی کردن بر عملکرد، سلامت و رفتار گوساله‌های شیری را بررسی کردیم. در مجموع ۱۴۰ گوساله ماده هولشتاین ]جفت(n=70)[  مورد استفاده قرار گرفتند، که در سه سن دوتایی شدند: زود (7–6 روزه؛ ۴۸ گوساله)، متوسط (30–29 روزه؛ ۴۸ گوساله) و دیرهنگام (50–49 روزه؛ ۴۴ گوساله). گوساله‌ها قبل از دوتائی شدن به‌طور انفرادی نگهداری می‌شدند و در 2 ± 78 روزگی از شیر گرفته شدند. وزن در زمان تولد، ۳۰، ۵۰، ۶۰ روزگی و زمان از شیر گیری ثبت شد. از7–6  روزگی تا زمان از شیر گرفتن،  و 5 بار در هفته، رفتار گوساله‌ها پس از شیرخوردن ارزیابی و ثبت شد. ارزیابی‌های سلامتی ۳ بار در هفته با استفاده از امتیاز بالینی ویسکانسین برای تشخیص اسهال و بیماری تنفسی گاوی (BRD)  و توسط یک دامپزشک انجام شد،  وهمچنین در سن 55 روزگی سونوگرافی ریه انجام گرفت. نتایج نشان می‌دهد که هیچ ارتباطی بین زمان دوتائی کردن و شیوع اسهال یا بیماری تنفسی گاوی (BRD) وجود ندارد، هرچند که از لحاظ آماری تعداد گوساله ها محدود کننده بود، گوساله های دوتائی ‌شده در سن پایین تر، رفتارهای جستجوگری و بازی بیشتری نشان دادند و زمان کمتری بدون حرکت بودند و نسبت به گوساله هائی که در سن بالاتر دوتائی شده بودند، رفتارهای دهانی غیر تغذیه ای کمتر داشتند. هیچ تفاوتی در مکیدن گوساله ها با سن‌های مختلف در زمان دوتائی شدن، مشاهده نگردید. گوساله‌های دوتائی   ‌شده در سن پایین تر، در ۱۵ روز اول مصرف خوراک بیشتری داشتند و افزایش وزن روزانه (ADG) بیشتری را تا ۵۰ روزگی تجربه کردند. هرچند که در کل ADG در بین سن‌های مختلف دوتائی کردن، تفاوتی نداشت،  وزن در زمان از شیرگیری در گوساله‌های دوتاشده در سن پایین تر، نسبت به گوساله‌های دوتا شده در سن بالاتر، یکنواخت‌تر بود. در نتیجه، دوتائی کردن زودهنگام، بدون اثر منفی بر روی سلامتی و یا ایجاد رفتارهای نا مطلوب، منجر به رشد بهتر گوساله، اصلاح زود هنگام رفتارهای نامطلوب غیر تغذیه ای و بهبود رفتارهای وابسته به  وضعیت روانی گوساله، خواهد شد.

  کلیدواژه‌ها: جستجوگری، مکیدن، بیماری، نوغذا ترسی

از چه سنی می توان دو گوساله را در یک باکس مشترک پرورش داد

از چه سنی می توان دو گوساله را در یک باکس مشترک پرورش داد؟

از چه سنی می توان دو گوساله را در یک باکس مشترک پرورش داد؟ 1920 1080 علیرضا خادمی

از چه سنی می توان دو گوساله را در یک باکس مشترک پرورش داد : تاثیر سن های مختلف دوتائی کردن بر سلامت، رفتار و عملکرد گوساله ها

چکیده

دو تایی کردن گوساله ها در جایگاه، یک گزینه جایگزین برای جایگاه انفرادی یا تجمعی است، هرچند که تأثیر سن‌های مختلف دوتائی کردن بر رفاه گوساله‌ها به خوبی درک نشده است.

در این مطالعه، ما تأثیر سن دوتائی کردن بر عملکرد، سلامت و رفتار گوساله‌های شیری را بررسی کردیم. در مجموع ۱۴۰ گوساله ماده هولشتاین ]جفت(n=70)[  مورد استفاده قرار گرفتند، که در سه سن دوتایی شدند: زود (7–6 روزه؛ ۴۸ گوساله)، متوسط (30–29 روزه؛ ۴۸ گوساله) و دیرهنگام (50–49 روزه؛ ۴۴ گوساله).

گوساله‌ها قبل از دوتائی شدن به‌طور انفرادی نگهداری می‌شدند و در 2 ± 78 روزگی از شیر گرفته شدند. وزن در زمان تولد، ۳۰، ۵۰، ۶۰ روزگی و زمان از شیر گیری ثبت شد. از7–6  روزگی تا زمان از شیر گرفتن،  و 5 بار در هفته، رفتار گوساله‌ها پس از شیرخوردن ارزیابی و ثبت شد. ارزیابی‌های سلامتی ۳ بار در هفته با استفاده از امتیاز بالینی ویسکانسین برای تشخیص اسهال و بیماری تنفسی گاوی (BRD)  و توسط یک دامپزشک انجام شد،  وهمچنین در سن 55 روزگی سونوگرافی ریه انجام گرفت.

نتایج نشان می‌دهد که هیچ ارتباطی بین زمان دوتائی کردن و شیوع اسهال یا بیماری تنفسی گاوی (BRD) وجود ندارد، هرچند که از لحاظ آماری تعداد گوساله ها محدود کننده بود، گوساله های دوتائی ‌شده در سن پایین تر، رفتارهای جستجوگری و بازی بیشتری نشان دادند و زمان کمتری بدون حرکت بودند و نسبت به گوساله هائی که در سن بالاتر دوتائی شده بودند، رفتارهای دهانی غیر تغذیه ای کمتر داشتند.

هیچ تفاوتی در مکیدن گوساله ها با سن‌های مختلف در زمان دوتائی شدن، مشاهده نگردید. گوساله‌های دوتائی   ‌شده در سن پایین تر، در ۱۵ روز اول مصرف خوراک بیشتری داشتند و افزایش وزن روزانه (ADG) بیشتری را تا ۵۰ روزگی تجربه کردند. هرچند که در کل ADG در بین سن‌های مختلف دوتائی کردن، تفاوتی نداشت،  وزن در زمان از شیرگیری در گوساله‌های دوتاشده در سن پایین تر، نسبت به گوساله‌های دوتا شده در سن بالاتر، یکنواخت‌تر بود.

در نتیجه، دوتائی کردن زودهنگام، بدون اثر منفی بر روی سلامتی و یا ایجاد رفتارهای نا مطلوب، منجر به رشد بهتر گوساله، اصلاح زود هنگام رفتارهای نامطلوب غیر تغذیه ای و بهبود رفتارهای وابسته به  وضعیت روانی گوساله، خواهد شد.   

کلیدواژه‌ها: جستجوگری، مکیدن، بیماری، نوغذا ترسی

مقدمه

گوساله های شیری معمولاً در عرض ۲۴ ساعت پس از تولد از مادرانشان جدا می‌شوند و تا زمان شیرگیری به‌طور انفرادی نگهداری می‌شوند(مارس ۲۰۱۰؛  USDA، ۲۰۱۶؛ آزدودو، ۲۰۲۳).

دلیل‌های اصلی برای این کار، کاهش انتقال بیماری (بارینگتون و همکاران، ۲۰۰۲؛ مک‌گویرک، ۲۰۰۸؛ گولیکسن و همکاران، ۲۰۰۹)، جلوگیری از لیسیدن یکدیگر (پم‌پک و همکاران، ۲۰۱۳؛ کوستا و همکاران، ۲۰۱۶)، بهبود عملکرد (پم‌پک و همکاران، ۲۰۱۳؛ کوستا و همکاران، ۲۰۱۶)، رقابت کمتر برای شیر (کوستا و همکاران، ۲۰۱۶) و مراقبت انفرادی (ولز و همکاران، ۱۹۹۶) می باشند.

 با این وجود چندین مطالعه نشان داده‌اند که پرورش  گوساله های شیرخوار به صورت دوتائی در یک باکس، تأثیرات مثبتی دارد. دوتائی کردن موجب می‌شود که مصرف علوفه را زودتر شروع کرده و مقدار بیشتری علوفه مصرف کنند (دی پائولا ویرا و همکاران، ۲۰۱۰). 

همچنین افزایش وزن روزانه (ADG) را بهبود می‌بخشد (کوستا و همکاران، ۲۰۱۵؛ کناور و همکاران، ۲۰۲۱)، ترس از غذای جدید و ناآشنا  (نوغذا ترسی) را کاهش می‌دهد (کوستا و همکاران، ۲۰۱۴؛ وایلین و همکاران، ۲۰۱۸) و عملکرد سیستم شناختی را تقویت می‌کند (گایارد و همکاران، ۲۰۱۴؛ مخر و همکاران، ۲۰۱۵؛ بروچک و همکاران، ۲۰۲۱).

این کار همچنین باعث کاهش استرس در زمان شیرگیری می‌شود (دی پائولا ویرا و همکاران، ۲۰۱۰؛ بولت و همکاران، ۲۰۱۷؛ کناور و همکاران، ۲۰۲۱)، وضعیت روحی -روانی را بهبود می‌بخشد (دووه و همکاران، ۲۰۱۲؛ بوچکاوا و همکاران، ۲۰۱۹) و امکان ایجاد ارتباطات قوی بین گوساله ها را فراهم می‌کند (دووه و جنسن، ۲۰۱۱).

علاوه بر این، مطالعات نشان می‌دهند که ممکن است تفاوتی در وقوع بیماری بین گوساله هائی که به‌صورت دوتائی نگهداری می‌شوند و آنهایی که به‌طور انفرادی نگهداری می‌شوند، وجود نداشته باشد (پم‌پک و همکاران، ۲۰۱۶؛ ماهندران و همکاران، ۲۰۲۱؛ مک‌فارلند و همکاران، ۲۰۲۴)، با وجود اثرات قابل توجه دو تائی کردن، با توجه به تفاوت در سن انتقال به جایگاه تجمعی در بین مزارع و اثر احتمالی آن بر شکل گیری رفتار و نوع واکنش گوساله  به گروه‌بندی اجتماعی، مطالعات نشان داده است که کاهش سن دوتائی کردن در این شرایط می تواند مزایایی داشته باشد.(لندر و همکاران، ۲۰۲۱).

گوساله‌هایی که ۳ هفته پس از تولد دوتائی شدند، در مقایسه با گوساله‌هایی که بعد از این سن دوتائی شده‌اند، مصرف ماده خشک بیشتری دارند، وزن­شان با سرعت بیشتری افزایش می‌یابد (کستا و همکاران، ۲۰۱۵)، در زمان از شیر گرفتن، سر و صدای کمتری تولید می‌کنند (بولت و همکاران، ۲۰۱۷) علاوه بر این، در مقایسه با گوساله‌هایی که بعد از ۳ هفته، جایگاه تجمعی را تجربه کرده‌اند، هیچ تفاوتی در امتیاز سلامتی (بولت و همکاران، ۲۰۱۷؛ ماهندران و همکاران، ۲۰۲۱ا)، و لیسیدن متقابل یکدیگر مشاهده نشد. (دوو و ینسن، ۲۰۱۲).

 بنابراین، به طور کلی دوتائی کردن و به ویژه انجام زود هنگام آن، در روند تکامل گوساله‌ها  قابل توجه است. در حالیکه مطالعات متعددی اثرات زندگی اجتماعی بر رفاه گوساله‌های شیری را ارزیابی کرده‌اند، زمان بهینه برای پیاده‌سازی آن هنوز به‌خوبی بررسی نشده است (مندی و همکاران، ۲۰۱۶).

این موضوع بسیار اهمیت دارد چرا که سلامتی یکی از موارد اصلی نگرانی برای تولیدکنندگان است (ماهندران و همکاران، ۲۰۲۲)، اما همانطور که در یک متاآنالیز توسط دوندی و همکاران (۲۰۲۴) به آن اشاره شده، اثرات زندگی اجتماعی بر پارامترهای سلامتی هنوز کم و نامشخص است. هیچ توافقی درباره اینکه آیا سن دوتائی کردن با بروز بیماری مرتبط است وجود ندارد و برای درک سن بهینه دوتائی کردن با توجه به عملکرد، سلامت و رفتار گوساله‌ها مطالعات بیشتری مورد نیاز است.

سن دوتائی کردن احتمالاً مزایا و معایبی دارد، به‌عنوان مثال دوتائی کردن در هفته اول زندگی ممکن است با آغاز دوره خطر برای بیماری‌های گوارشی همزمان شود (نیلور، ۲۰۰۹)، دوتائی کردن در یک ماهگی ممکن است به‌طور مشابه با دوره خطر بیماری تنفسی (BRD) (ویرتالا و همکاران، ۱۹۹۶) همزمان شود و دوتائی کردن بعد از این دوره (بعد از ۵۰ روزگی) ممکن است خیلی دیر باشد تا مزایایی  نظیر مزایای  دوتائی کردن زودهنگام را بتوان تحت کنترل درآورد.

هدف این مطالعه ارزیابی اثرات دوتائی کردن گوساله‌ها در سنین ۷، ۳۰ و ۵۰ روزگی  بر سلامت، رفتار و عملکرد است تا فرضیه‌هایی که دوتائی کردن زودهنگام برای گوساله‌های شیری را مفید  دانسته است ، بررسی کنیم.

ریسک بالای ابتلاء به بیماری در سنینی که برای  دوتائی کردن انتخاب شده اند، شرایط را علیه فرضیه ما ایجاد میکند. از این طریق، امیدواریم مشخص کنیم که آیا این کار واقعاً یک عامل محدودکننده می باشد و هرچند که دوتائی کردن در این سنین ممکن است به دلیل خطر بالای اسهال، چالش‌برانگیز تلقی شود ولی ما برای توصیه روشهای موثرتر در مدیریت توانا میکند.

به طور خلاصه، ما فرض می‌کنیم که گوساله‌های زودتر دوتائی شده ، مصرف استارتر بیشتری خواهند داشت، افزایش وزن روزانه بیشتری را نشان می‌دهند، رفتارهای مطلوب‌تری (جستجو، بازی) از خود بروز می‌دهند و رفتارهای نامطلوب کمتری (مکیدن متقابل، بی‌تحرکی) خواهند داشت. با این حال، ما همچنین فرض می‌کنیم که سن دوتائی کردن گوساله‌ها بر میزان شیوع بیماری تأثیر نخواهد گذاشت، زیرا عامل اصلی ابتلاء به بیماری، حتی در جایگاه های انفرادی نیز وجود دارد.

گوساله‌هایی که در سن  بیشتر از یک هفته، دوتائی می‌شوند، باید رفتارهای کلیشه‌ای و رفتارهای دهانی غیرفیزیولوژیک بیشتری نسبت به سایر گروه‌ها داشته باشند.

مواد و روش ها

این آزمایش در یک مزرعه واقع در پارانا، برزیل، از اوت تا دسامبر 2023 انجام شد. اندازه نمونه را با استفاده از محاسبه اندازه نمونه پیشینی با نرم‌افزار GPower  (دانشگاه هاینریش هاینه دوسلدورف، دوسلدورف، آلمان تعیین شد و از فرمول تفاوت میانگین‌ها بین 2 میانگین مستقل بر اساس داده‌های کستا و همکاران، 2015 استفاده شد.

در مجموع 140 گوساله ماده هلشتاین (70 جفت) در این مطالعه گنجانده شدند، که 48 گوساله برای جفت‌سازی زودهنگام، 48 برای دوتائی کردن میانه و 44 برای دوتائی کردن دیرهنگام جذب شدند. به دلیل محدودیت‌های زمانی پروژه، نتوانستیم گوساله‌های بیشتری را شامل کنیم.

در نتیجه، مطالعه ما برای متغیرهای سلامتی قدرت کافی ندارد، با تقریباً 40 گوساله در هر گروه. توان این اندازه نمونه تنها برای شناسایی تفاوت‌ بین بیماری هایی با شیوع بیشتر از 30 درصد (به عنوان مثال، 40% در برابر 70%) را فراهم می‌کند.

به عنوان یک مدیریت استاندارد، همه گوساله‌ها در ۲ ساعت پس از تولد از مادرشان جدا شدند و به جایگاه  انفرادی منتقل شدند. حجم آغوز ارائه شده بر اساس ۱۰٪ از وزن بدن گوساله بود. آغوز با حداقل ۲۴ درجه (عدد بریکس)، از طریق لوله مری در ۲ ساعت اول زندگی تغذیه شد و ۵٪ از وزن بدن در آغوز دوم (۶–۸ ساعت پس از تغذیه اول)، از طریق بطری با سر پستانک داده شد.

نمونه‌های خون ۲۴ تا ۴۸ ساعت پس از اولین تغذیه آغوز برای ارزیابی انتقال ایمنی غیر فعال (TPI) از طریق ورید جگولار جمع‌آوری شد و سرم  خون با استفاده از رفرکتومتر پروتئین کل تحلیل شد (ارزیابی‌ها بر اساس روش گودن و همکاران (۲۰۱۹) بود).

مراقبت از ناف همه گوساله‌ها با استفاده از محلول ۱۰٪ ید به صورت روزانه به مدت ۳ روز صورت گرفت. تمام گوساله‌ها در هر 3 تیمار مدیریت تغذیه‌ای یکسانی را دریافت کردند. گوساله‌ها تا روز چهارم زندگی شیر انتقالی دریافت کردند. سپس، شیر پاستوریزه شده به همراه جایگزین شیر برای رسیدن به ۱۴% مواد جامد کل فراهم شد.

شیر پاستوریزه استفاده شده فقط بخشی از کل حجم ارائه شده بود و شامل شیر گاوهایی با ورم پستان، شیر گاوهای در حال درمان و شیر انتقالی بود.

همه گوساله‌ها با بطری تغذیه می‌شدند و در دو نوبت در روز در ساعت‌های ۰۸:۰۰ و ۱۶:۰۰ تغذیه می‌شدند. حجم شیر بسته به سن در مقادیر زیر متغیر بود:

گوساله‌های ۱ تا ۴ روزه ۴ لیتر در روز شیر انتقالی دریافت کردند؛ گوساله‌های ۵ تا ۱۴ روزه ۶ لیتر در روز؛ گوساله‌های ۱۵ تا ۴۹ روزه ۸ لیتر در روز؛ گوساله‌های ۵۰ تا ۶۵ روزه ۶ لیتر در روز؛ گوساله‌های ۶۶ تا ۶۹ روزه ۴ لیتر در روز دریافت کردند و از ۷۰ روزگی تا زمان از شیر گرفتن ۲ لیتر در روز دریافت کردند. گوساله‌ها در سن 2 ± 78 روزگی به طور کامل از شیر گرفته شدند. آب و استارتر(۸۶% DM، ۲۴% CP، ۲.۳% EE، ۵.۲% CF، با افزودن کوکیدیواستات [۴۰ میلی‌گرم در کیلوگرم سدیم مونسین]) از روز اول زندگی به صورت آزاد فراهم شد.

از روز ۵۱ زندگی، TMR (%۱۹.۳۹ ذرت آسیاب شده، ۹.۹۱% کنجاله سویا، ۱۱.۰۱% جو، ۱.۰۹% مکمل معدنی، ۲۵.۵۵% جو دوسر، ۳۳.۰۴% سیلوی ذرت بر اساس ماده خشک) علاوه بر استارتر دو بار در روز ارائه شد. گوساله‌ها در ۲ پن با ظرفیت ۱۴۸ گوساله و با فاصله ۸ متری از هم قرار داشتند.

 تعداد دام در هر دو پن همسان بودند. تا روز دوتائی ‌شدن، گوساله‌ها در جایگاه انفرادی به مساحت ۳ متر مربع (۱.۲۰ × ۲.۵۰ متر) با دیواره‌های فایبرگلاس نگهداری می‌شدند. بعد از برداشتن دیواره، گوساله های دوتائی شده در قفس‌های ۲.۴۰ × ۲.۵۰ متر، که مجموعاً ۶ متر مربع می‌شد، جا داده شدند.

کف جایگاه ها بتنی و با کاه گندم و تراشه‌های چوب (۲۰ سانتی‌متر) پوشیده شده بود. هر گوساله به یک سطل خوراک، یک سطل آب و یک بطری (برای تغذیه با شیر) دسترسی داشت. بطری ها بعد از هر وعده غذایی تمیز می‌شدند. تمام بطری ها هر ۳ ماه یک‌بار با جدید تعویض می‌شدند تا از افزایش دبی شیر خروجی جلوگیری شود و جریان  آرام شیر حفظ شود. تمام گوساله‌ها تماس بصری جزئی با سایر گوساله‌ها داشتند. جایگاه به نور طبیعی روز و تهویه مجهز بود.

سن دوتائی شدن 

چند گروه سنی، برای شروع دوتائی کردن گوساله ها مشخص شد.. دوتائی شدن به ترتیب زیر انجام شد: زود، متوسط و دیرهنگام. جهت حفظ یکنواختی سن در بین تیمار ها، گوساله های همسن، در دسته های 6 تائی به هر سه تیمار اختصاص یافتند. تا  قبل از شروع زمان دوتائی شدن (زود: دوتائی شدن در 7–6 روز، متوسط: دوتائی‌شدن در 30–29 روز، یا دیرهنگام: دوتائی شدن در 50–49 روز)، گوساله‌ها در جایگاه های انفرادی بودند.

سلامت 

ارزیابی‌های سلامتی 3 بار در هفته توسط یک دامپزشک انجام شد، که شامل امتیاز مدفوع و امتیاز سلامت تنفس بود. امتیازدهی مدفوع طبق روش مک‌گورک (2008) انجام شد؛ صفر نشان‌دهنده قوام طبیعی مدفوع ؛ 1 نشان‌دهنده قوام نیمه خمیری بود؛ 2 نشان‌دهنده قوام شل به اندازه‌ای  که در بستر باقی بماند؛ و 3 نشان‌دهنده مدفوع آبکی بود که به بستر نفوذ می‌کرد.

گوساله‌هایی که نمره ≥2 داشتند، به عنوان مبتلا به اسهال در نظر گرفته می‌شدند. سلامت تنفسی با استفاده از نمره سلامت تنفسی گوساله که در دانشگاه ویسکانسین طراحی شده بود (مک‌گورک، 2008) ارزیابی شد و بر اساس 5 معیار: دمای رکتال، سرفه، ترشح بینی، ترشح چشمی و وضعیت گوش بود.

هر معیار از 0 تا 3 بر اساس شدت نشانه‌ها نمره‌گذاری شد. گوساله‌هایی که نمره کل ≥ 5 داشتند، به عنوان مثبت برای بیماری تنفسی گاوی (BRD) در نظر گرفته می‌شدند (مک‌گورک، 2008؛ بوچینسکی و همکاران، 2016).

گوساله‌های مثبت برای اسهال و/یا BRD در روز دوتائی شدن، درمان شدند و به‌طور اختصاصی با گوساله‌های هم‌سن که در حال درمان بودند دوتائی شدند. نتایج ارزیابی سلامت ما در طول مطالعه با تیم مدیریت مزرعه به اشتراک گذاشته نشد.

12 گوساله بیمار، دوتائی شدند که در مجموع 6 جفت  گوساله بیمار دو تائی داشتیم. شیوع اسهال در طول دوره آزمایش بر اساس تعداد گوساله‌هایی که امتیاز مدفوع ≥2 داشتند (مک‌گورک، 2008) محاسبه شد. یک موردجدید اسهال، زمانی به عنوان اسهال جدید ثبت می شد که این رویداد بیش از 7 روز پس از اولین مورد اسهال اتفاق بیفتد (مک‌گورک، 2008؛ کرامر و همکاران، 2015).

شیوع BRD در طول دوره آزمایش بر اساس تعداد گوساله‌هایی که امتیاز سلامت تنفسی ≥5 داشتند (مک‌گورک، 2008؛ کرامر و الیوت، 2019) محاسبه شد.

یک مورد جدید BRD زمانی در نظر گرفته شد که بیش از 14 روز پس از اولین مورد BRD، تشخیص دوباره مثبت، اتفاق بیفتد (کاسلا و همکاران، 2023). در ۵۵ روزگی، سونوگرافی ریوی با استفاده از یک پروب خطی با فرکانس ۶.۵ مگاهرتز انجام شد. پروب بعد از استفاده از الکل ایزوپروپیل ۷۰ درصد به طور مستقیم بر روی ناحیه سینه قرار گرفت.

برای ارزیابی تجمع مایع در ریه‌ها از سیستم نمره‌گذاری سونوگرافی (USS) از ۰ تا ۵ که توسط اولیوت و بوزینسکی در سال ۲۰۱۶ پیشنهاد شده بود، استفاده شد: نمره صفر به نواحی نرمال بدون تجمع مایع و با حداقل یا عدم وجود آثار دنباله‌دار اشاره داشت.

نمره ۱ نشان‌دهنده ریه‌هایی بدون تجمع مایع اما با آثار دنباله‌دار گسترش یافته بود. نمره ۲ نشان‌دهنده ذات‌الریه لوبولار یا نامنظم بود. نمره ۳ نشان‌دهنده ذات‌الریه لوبولاری بود که فقط یک لوب را تحت تأثیر قرار می‌داد. نمره ۴ نشان‌دهنده ذات‌الریه لوباری بود که دو لوب را تحت تأثیر قرار می‌داد. نمره ۵ نشان‌دهنده ذات‌الریه لوبولاری بود که سه یا بیشتر از لوبهای ریوی را تحت تأثیر قرار می‌داد. امتیاز ۲ یا بالاتر به عنوان نشان‌دهنده بیماری ریوی باکتریایی در نظر گرفته می‌شد (اولیوت و همکاران، ۲۰۱۵؛ اولیوت و بوزینسکی، ۲۰۱۶).

درمان

گوساله‌های مثبت برای اسهال و بیماری تنفسی باکتریایی (BRD) طبق روش‌های درمانی رایج در مزرعه، درمان شدند. بیماریابی(به منظور درمان) و پروتکل‌های درمانی روزانه توسط ۲ تکنسین، تحت نظارت دامپزشک مزرعه انجام شد. معیارهای درمانی مزرعه بر اساس نمره سلامت گوساله ویسکانسین تنظیم شده بود؛ گوساله‌هایی که علائم بیماری تنفسی (تغییر در وضعیت گوش، سرفه، ترشح چشمی، ترشح بینی) همراه با تب (>۳۹.۴°C) را نشان می‌دادند، با ملوکسی‌کام (متکام، بائرینگر اینگلهایم وت‌مدیکا) و فلورفنیکول (نیوفلور، مرک) درمان شدند.

گوساله‌هایی که نمره مدفوع ≥۲ داشتند، با جایگزینی الکترولیت، خمیر پروبیوتیک خوراکی (لاکتوباس بویس، ارگانکت) و فلوانیکسین مگلومین درمان شدند. در موارد اسهال همراه با تب، درمان شامل خمیر پروبیوتیک (لاکتوباس بویس، ارگانکت)، فلوانیکسین مگلومین و ترکیب تریمِتُوپریم/سولفادوکسن (بُرگال، مرک) بود. پس از شیرگیری، داده‌های مربوط به درمان‌های بهداشتی از سوابق مزرعه برای هر گوساله جمع‌آوری شده و به‌صورت زیر خلاصه شد: مجموع درمان‌ها برای اسهال، مجموع درمان‌ها برای BRD و تعداد کل درمان‌ها.

رفتار 

از روز ششم تا هفتم زندگی تا زمان از شیر گرفتن،بعد از شیر دادن صبح (ساعت ۰۸:۰۰) و بعدازظهر (ساعت ۱۶:۰۰) و 5 بار در هفته  رفتار گوساله ها رصد شد، و در طول مطالعه، زمان رصد رفتار ثابت نگه داشته شد (۳۰ دقیقه بلافاصله بعد از شیر دادن)، این کار توسط یک دامپزشک واحد انجام شد که به‌طور انحصاری مسئول ارزیابی رفتار در این دوره بود.

ارزیابی‌های رفتاری، با مشاهده رفتار هر گوساله هر ۵ دقیقه یکبار وبه مدت 30 دقیقه ،  از طریق مشاهده مستقیم انجام شد که منجر به ثبت هفت رکورد رفتاری برای هر گوساله در هر نوبت شده، در مجموع 14 رکورد رفتاری به هر گوساله در روزهای ارزیابی رفتار، تعلق میگرفت.

رفتارهای ارزیابی شده در لیست رفتار شناسی، بیان شده‌اند (جدول ۱).  آزمایش نوغذا ترسی  هر روزه از ساعت 11:00در سن ۵۰ تا ۵۱ روزگی ودر جایگاه دوتائی (۲.۴۰ × ۲.۵۰ متر) انجام شد.  این آزمایش به‌صورت دوتائی انجام شد و تماس با سطل به صورت  (بله/خیر) ومدت زمان سپری شده تا اولین تماس با سطل ( فاصله پوزه کمتر از ۵ سانتی‌متر از سطل بع عنوان تماس در نظر گرفت میشد.)

برای هر گوساله ثبت شد. دو سطل استیل معمولی، در همان محلی که گوساله‌ها معمولاً خوراک جامد روزانه خود را دریافت می‌کردند، و در کنار هم قرار داده شد. هر سطل حاوی ۲۰۰ گرم TMR بود. آزمون به مدت ۲۰ دقیقه طول کشید، بعد از آن سطل‌ها برداشته شدند و میانگین مصرف TMR با استفاده از یک ترازوی دیجیتال محاسبه شد.

اگر هر دو گوساله به سطل نزدیک می‌شدند، مصرف بر اساس میانگین هر دو گوساله محاسبه شد، اما اگر فقط یک گوساله به سطل نزدیک می‌شد، کل مصرف TMR به آن گوساله اختصاص داده می‌شد.

عملکرد 

اندازه‌گیری وزن در زمان تولد با استفاده از یک وزن متر دور سینه ، در ۳۰، ۵۰، ۶۰ روزگی و در زمان از شیرگیری انجام گرفت. افزایش وزن روزانه (ADG) برای هر دوره (تولد-۳۰ روز؛ تولد-۵۰ روز؛ تولد-۶۰ روز؛ تولد-از شیرگیری) و برای فاصله‌های ۳۰ تا ۵۰ روز و ۳۰ تا ۶۰ روز محاسبه شد.

میانگین زمان از شیرگیری در 2 ± 78 روزگی اتفاق افتاد. برای ارزیابی همگنی گوساله‌ها در زمان از شیرگیری بر اساس سن دوتائی شدن، تفاوت وزن از شیرگیری، به کیلوگرم، برای هر سن محاسبه شد. اندازه‌گیری‌های روزانه مصرف خوراک ۳ بار در هفته از ۶ تا ۷ روزگی تا روز از شیرگیری انجام شد.

مصرف روزانه خوراک آغازین گوساله‌ها در صبح‌ها بر اساس مقدار خوراک باقی‌مانده در انتهای ۲۴ ساعت با استفاده از یک ترازوی دیجیتال محاسبه شد. پس از آزمون نوغذا ترسی در ۵۰–۵۱ روزگی، تمام گوساله‌ها خوراک TMR با سیلاژ ذرت دریافت کردند و مصرف این دوره به عنوان DMI در نظر گرفته شد. برای گوساله های دوتائی شده، مجموع مصرف خوراک دوتائی در ۲۴ ساعت بر ۲ تقسیم شد تا میانگین مصرف خوراک برای هر حیوان مشخص شود. 

داده‌های مزرعه 

داده‌های مربوط به تعداد زایمان‌های دام و سهولت زایمان از سوابق مزرعه جمع‌آوری شد و به شرح زیر دسته‌بندی شد: تعداد زایمان >۱، که به عنوان چند شکم زایش دسته‌بندی شد و تعداد زایمان = ۱، که به عنوان تک شکم زایشی دسته‌بندی شد. سهولت زایمان از ۰ تا ۳ دسته‌بندی شد، به طوری که ۰ نشان‌دهنده زایمان طبیعی، ۱ نشان‌دهنده نیاز به کمک جزئی، ۲ نشان‌دهنده نیاز به کمک متوسط و ۳ نشان‌دهنده نیاز به کمک دشوار بود.

تحلیل آماری 

تحلیل‌های آماری در R از طریق RStudio انجام شد. فهرست بسته‌های آماری، داده‌ها و کدهایی که برای تحلیل‌ها استفاده شده تا نتایج به دست آید، در مواد تکمیلی در دسترس است. داده‌های رفتاری با جمع زدن تعداد اسکن‌های رفتارهای انتخاب شده برای هر گوساله در روز تجمیع شد.

برای درک دینامیک‌های زمانی این رفتارها، داده‌های روزانه مدل‌سازی شدند. برای بهبود تحلیل‌های زمانی، سن‌های گوساله‌ها به ۳ مرحله تقسیم شد که با سن‌های دوتائی شدن مطابقت داشت. مرحله ۱ شامل سن‌های ۶ تا ۷ تا ۳۰ روزه بود؛ مرحله ۲ شامل سن‌های ۳۱ تا ۵۰ روزه و مرحله ۳ شامل سن‌های ۵۱ روزه تا هنگام از شیر گرفتن بود.

داده‌های گوساله‌هایی که مرده بودند، تا زمان مرگشان استفاده شد. مدل‌های مختلط خطی تعمیم‌یافته (GLM) برای ارزیابی تأثیر سن دوتائی شدن بر رفتارها، عملکرد و نتایج سلامتی در گوساله‌ها به کار گرفته شدند. رفتارهای با فرکانس پایین به داده‌های دوتایی تبدیل شدند و رگرسیون لجستیک مختلط برای محاسبه نسبت‌های شانس (od) استفاده شد.

برای مدل‌های ارزیابی تأثیر سن دوتائی شدن بر مصرف خوراک جامد، ADG و TPI، متغیرهای هم‌پوشان شامل: وزن تولد، نوع زایمان و دسته‌بندی تعداد زایمان مادر بودند. مدل‌های ارزیابی معیارهای بیماری: مانند تعداد موارد، تعداد درمان‌ها، سن اولین مورد و شیوع را در بر گرفتند.

مدل تحلیل نمره تراکم ریه شامل وزن تولد، دسته مادر و تعداد همگنی بین سن دوتائی شدن و وزن از شیرگیری بود و تفاوت وزن تولد اولیه به عنوان یک متغیر هم‌پوشان گنجانده شد. برای مدل‌های رفتاری، هیچ متغیر هم‌پوشانی استفاده نشد.

برای در نظر گرفتن اندازه‌گیری‌های تکراری و وابستگی داده‌ها، داده‌ها درون جایگاه، دوتائی و به‌طور تکراری در زمان بر روی هر گوساله ساختاردهی شدند. بر این اساس، اثرات تصادفی مدل‌سازی شدند به جز برای DMI که مصرف به عنوان میانگین اندازه‌گیری شد. وضعیت سلامتی گوساله‌ها در مدل‌ها در نظر گرفته نشد زیرا به عنوان بخشی از تأثیر درمان در نظر گرفته شدند؛ بنابراین، یک متغیر مداخله‌گر بودند. در موارد قابل اجرا، برای مقایسه بین تمام درمان‌ها، از آزمون Tukey استفاده کردیم تا از خطای نوع I جلوگیری کنیم. مقادیر P< 0/05 به عنوان معنادار از نظر آماری در نظر گرفته شدند.

نتایج 

نسبت گوساله‌های متولد شده از گاوهای چند شکم و گاوهای شکم اول برای تمام سن‌های دوتائی‌شدن مشابه بود. وزن تولد ۳۵.۶۹±3.1  کیلوگرم بود و هیچ تفاوتی در وزن تولد گوساله‌ها بین سن‌های دوتائی شده مشاهده نشد (زود:1.1 ± ۳۵.۳  کیلوگرم؛ متوسط:1.1 ± ۳۴.۷ کیلوگرم؛ دیرهنگام:1.1 ± ۳۶.۲  کیلوگرم). گوساله‌هایی که از گاوهای چند شکم متولد شدند (۳۶.۳±1.1 کیلوگرم) در مقایسه با گوساله‌هایی که از گاوهای شکم اول متولد شدند (0.9  ± 34.3 کیلوگرم) سنگین تر بودند.

سلامت 

نرخ مرگ و میر در طول مطالعه ۱.۴٪ بود (کلاً = ۲ گوساله، زود هنگام = ۱ گوساله؛ میان‌مدت = ۱ گوساله). بنابراین، دو گوساله‌ای که تای خود را از دست داده بودند، از مطالعه حذف شدند.

میانگین تعداد درمان‌ها تا زمان از شیر گرفتن برای هر گوساله بر اساس سن دوتائی شدن تفاوتی نداشت (زود:0.22 ± ۲.۱۴  ؛ میان‌مدت0.22 ±: ۲.۱۳ ؛ دیرهنگام: 0.22 ±  ۲.۱۵).

ما هیچ رابطه‌ای بین سن دوتائی شدن و شیوع اسهال (زود: ۹۳.۹٪؛ میان‌مدت: ۹۷.۶٪؛ دیرهنگام: ۹۸.۷٪) و همچنین در تعداد موارد اسهال برای هر گوساله (زود: 0.08±  ۱.۱۷ ؛ میان‌مدت:0.09 ±  ۱.۳۲ ؛ دیرهنگام:0.09 ±  ۱.۳۳) در طول مطالعه مشاهده نکردیم. تعداد میانگین درمان‌های اسهال در هر گروه سنی تفاوتی نداشت (زود:0.08 ±  1.37 ؛ متوسط: 0.08±  1.27 ؛ دیرهنگام:0.09 ±  1.35).

همچنین سن اولین مورد اسهال نیز بین گروه‌های سنی مختلف دوتائی شده تفاوتی نداشت (زود:0.09 ±  10.01 ؛ متوسط:0.09 ±  10.14 ؛ دیرهنگام:0.09 ±  9.84). ما هیچ ارتباطی بین سن دوتائی شدن و تعداد موارد BRD شناسایی نکردیم (زود:0.011 ±  0.87 ؛ متوسط:0.011 ±  0.93 ؛ دیرهنگام:0.011 ±  0.69).

شیوع BRD (زودهنگام: 54.16٪؛ متوسط: 58.33٪؛ دیرهنگام: 54.54٪) و میانگین تعداد درمان‌های اسهال (زودهنگام:0.018 ±  0.77 ؛ متوسط:0.018 ±  0.87 ؛ دیرهنگام:0.018 ±  0.78) نیز تحت تاثیر سن دوتائی شدن قرار نگرفت. با این حال، سن اولین مورد BRD تحت تاثیر سن دوتائی شدن بود (زودهنگام:4.22 ±  38.3 ؛ متوسط:4.22 ±  32.2 ؛ دیرهنگام:4.22 ±  43.7). گوساله‌های با دوتائی شدن متوسط به طور میانگین 11 روز زودتر اولین مورد BRD را نسبت به گوساله‌های با دوتائی شدن دیرهنگام تجربه کردند.

رفتار غیرفعال (Idle):

صرف نظر از سن در زمان دوتائی شدن، و تغییرات رفتاری گوساله  با افزایش سن ، برای بررسی اثر متقابل افزایش سن بر  رفتار و بین زمان های مختلف دوتائی شدن، سه دوره زمانی رشد برای گوساله ها  شامل دوره رشد 1 = تولد تا 30 روزگی- دوره رشد 2= 31 روزگی تا 50 روزگی- دوره رشد 3= 51 تا زمان از شیرگیری، تعریف شد.

ما یک اثر متقابل بین دوره رشد و سن دوتائی شدن در فراوانی رفتارهای غیرفعال مشاهده کردیم. گوساله‌هایی که دیرهنگام دوتائی شده بودند (5.28 ± 2.56 بار مشاهده به ازای هر گوساله در روز) فراوانی مشابهی از رفتار غیرفعال را در مقایسه با گوساله‌هایی که در زمان متوسط دوتائی شده بودند (4.58 ± 2.47 بار مشاهده به ازای هر گوساله در روز) نشان دادند.

گوساله‌هایی که زودهنگام دوتائی شده بودند، در مقایسه با گوساله‌هایی که در زمان متوسط و دیرهنگام دوتائی شده بودند، رفتارهای غیرفعال کمتری را در تمام دوره های رشد از خود نشان دادند .

رفتار جستجوگری (Exploratory):

 تفاوت‌های رفتاری بر اساس سن دوتائی‌ شدن و دوره رشد در شکل b ارائه شده است. ما اثر سن دوتائی‌ شدن و  اثردوره رشد بر فراوانی رفتارهای جستجوگری را بدون اثر متقابل بین سن دوتائی شدن و دوره رشد شناسایی کردیم.

به طور کلی، گوساله‌هایی که زودهنگام دوتائی شده بودند، رفتارهای جستجوگری بیشتری (6.20 ± 2.73 بار مشاهده به ازای هر گوساله در روز) در مقایسه با گوساله‌هایی که در زمان متوسط دوتائی شده بودند (2.13 ± 1.86 بار مشاهده به ازای هر گوساله در روز) و گوساله‌هایی که دیرهنگام دوتائی شده بودند (1.82 ± 1.66 بار مشاهده به ازای هر گوساله در روز) انجام دادند.

با این حال، بین گوساله‌هایی که در زمان متوسط و دیرهنگام دوتائی شده بودند، تفاوتی وجود نداشت. گوساله‌هایی که زودهنگام دوتائی شده بودند، در مقایسه با گوساله‌هایی که در زمان متوسط و دیرهنگام دوتائی شده بودند، در تمام دوره های رشد رفتارهای جستجوگری بیشتری انجام ‌دادند.

رفتار بازی (Play Behavior):

ما هیچ اثر متقابلی بین سن دوتائی شدن و دوره رشد شناسایی نکردیم. با این حال، تأثیر سن دوتائی شدن  و دوره رشد بر فراوانی بازی تحرک (غیر اجتماعی) مشاهده شد. احتمال انجام بازی غیر اجتماعی در گوساله‌هایی که در زمان متوسط و زودهنگام دوتائی شده بودند در مقایسه با گوساله‌هایی که دیرهنگام دوتائی شده بودند، کمتر بود. گوساله‌هایی که در زمان متوسط دوتائی شده بودند، 40٪ کاهش در مشاهده بازی غیر اجتماعی داشتند، در حالی که گوساله‌هایی که زودهنگام دوتائی شده بودند، 61٪ کاهش در مقایسه با گوساله‌هایی که دیرهنگام دوتائی شده بودند، نشان دادند.

تیمار کردن(Grooming)

هیچ تأثیری از سن دوتائی کردن (0.13 = P) بر فراوانی رفتارهای تیمار مشاهده نشد. با این حال، یک اثر فاز  با رفتار تیمار با افزایش سن گوساله‌ها مشاهده شد که با افزایش سن، رفتار خود تیماری کاهش می‌یابد (فاز 1: 0.02 ± 0.72 مشاهده در گوساله در روز؛ فاز 2: 0.02 ± 0.63 مشاهده هر گوساله در روز؛ فاز 3: 0.02 ± 0.53 مشاهده هر گوساله در روز؛

یک اثر متقابل بین سن دوتائی شدن و فاز  برای دیگرتیماری مشاهده شد. در طول فاز 2، گوساله‌های زود دوتائی شده 1.95 برابر بیشتر از گوساله‌های دوتائی شده متوسط تمایل بیشتری به دیگر تیماری داشتند. در فاز 3، گوساله‌های زود دوتائی شده، 81 درصد شانس بیشتری برای نشان دادن رفتار دیگر تیماری نسبت به گوساله‌های دیر دوتائی شده داشتند. گوساله‌های دوتائی شده متوسط ​​در فاز 3، 36% کمتر از گوساله‌های جفت‌شده دیرهنگام، دیگر تیماری انجام میدادند.

مصرف مواد بستر و رفتارهای تکراری (Bedding Material Intake and Stereotypy):

ما تأثیر سن دوتائی شدن بر احتمال مصرف مواد بستررا شناسایی کردیم. گوساله‌هایی که زودهنگام دوتائی شده بودند در مقایسه با گوساله‌هایی که دیرهنگام دوتائی شده بودند، ، 83٪ کمتر شانس مشاهده شدن در حال مصرف مواد بستر  را داشتند. در فراوانی مصرف مواد بستر در گوساله‌هایی که در زمان متوسط دوتائی شده بودند، در مقایسه با گوساله‌هایی که دیرهنگام دوتائی شده بودند، تفاوتی نداشتند.

لیسیدن متقابل (Cross suckling):

دو تجزیه و تحلیل جداگانه برای ارزیابی تفاوت بین سنین مختلف دوتائی شدن انجام شد. اولین تجزیه و تحلیل فقط گوساله‌هایی که زودهنگام و در زمان متوسط دوتائی شده بودند را در طول دوره رشد 2 (روز 31 تا 50) مقایسه کرد. تجزیه و تحلیل دوم، سن های دوتائی‌شدن را در دوره رشد 3 (روز 51 تا از شیر گرفتن) مقایسه کرد.

بین روزهای 31 تا 50،  یعنی زمانی که گوساله‌های زودهنگام و متوسط هنگام در این بازه، از قبل دوتائی شده بودند، تفاوتی درمیزان احتمال لیسیدن یکدیگر وجود نداشت. در دوره رشد 3، ما هیچ تفاوتی در احتمال رفتار لیسیدن متقابل در بین گوساله‌هایی با سنین مختلف دوتائی شدن، شناسایی نکردیم. به وضوح، 1945 رفتار لیسیدن متقابل در دوره رشد 3 ثبت شد که  این رفتار فقط 4.85٪ از کل رفتارهای ثبت شده در این دوره رشد را نشان می‌دهد. تخمین احتمال بروز رفتار لیسیدن متقابل بر اساس دوره رشد در شکل 2 ارائه شده است.

رفتارهای دهانی غیر مغذی (Non-Nutritive Oral Behaviors)

ما یک ارتباط متقابل بین سن دوتائی شدن و دوره رشد بر فراوانی رفتار دهانی غیر تغذیه ای مشاهده کردیم. فراوانی این رفتار بر اساس سن دوتائی شدن و دوره رشد متفاوت بود. گوساله‌هایی که دیرهنگام و در زمان متوسط دوتائی شده بودند، در رفتار دهانی غیر تغذیه ای تفاوتی نداشتند، اما هر دو در طول کل دوره آزمایشی نسبت به گوساله‌های، زودهنگام دوتائی شده بیشتر بودند.

گوساله‌هایی که زودهنگام دوتائی شده بودند با در نظر گرفتن تعداد کل وقوع این رفتار در مقایسه با گوساله‌هایی که دیرهنگام دوتائی شده بودند ، 78٪ احتمال  کم تری داشت که رفتار دهانی غیر تغذیه ای را انجام دهند.

بر اساس تجزیه و تحلیل  دوره های رشد، در دوره رشد 1، ما تأثیرات سن دوتائی شدن بر کل رفتار غیر تغذیه ای (رفتار دهانی غیر تغذیه ای) را شناسایی کردیم،  به نحوی که گوساله‌هایی که زودهنگام دوتائی شده بودند در مقایسه با گوساله‌هایی که دیرهنگام دوتائی شده بودند ، 82٪ کاهش در شانس انجام رفتار دهانی غیر تغذیه ای، نشان دادند.

گوساله‌هایی که دیرهنگام و در زمان متوسط دوتائی شده بودند، در احتمال انجام رفتار دهانی غیر تغذیه ای در دوره رشد 1 تفاوتی نداشتند. در طول دوره رشد 2، گوساله‌هایی که زود دوتائی شده بودند، 92٪ کاهش در شانس انجام رفتار دهانی غیر تغذیه ای در مقایسه با گوساله‌هایی که دیرهنگام دوتائی شده بودند، نشان دادند.

گوساله‌هایی که در زمان متوسط دوتائی شده بودند، 48٪ کاهش در شانس انجام رفتار دهانی غیر تغذیه ای در مقایسه با گوساله‌هایی که دیرهنگام دوتائی شده بودند، نشان دادند. (شکل بعدی)

آزمون نوغذا ترسی:

در مجموع، 136 گوساله در آزمون نوغذا ترسی با استفاده از (TMR) شرکت کردند.

تعامل با TMR:

سن دوتائی‌ شدن بر احتمال تعامل با TMR در طول آزمون نوغذاترسی تأثیر گذاشت. به طور کلی، 77%  از گوساله‌ها در طول آزمون با TMR تعامل داشتند. گوساله‌های  زود دوتائی‌شده نسبت به گوساله‌های دوتائی‌شده در سطح متوسط و دیرهنگام، به طور مکرر با TMR تعامل داشتند. بین گوساله‌های دوتائی‌شده در سطح متوسط و دیرهنگام، تفاوتی دیده نشد.

تاخیر در لمس TMR:

 سن دوتائی شدن بر زمان لمس TMR تأثیر گذاشت. گوساله‌های زود دوتائی‌شده نسبت به گوساله‌های دیرهنگام دوتائی‌شده ، با گذشت مدت زمان کمتری، غذای جدید (TMR)  را لمس می کردند. اما تفاوت معنی‌داری با گوساله‌های دوتائی‌شده در سطح متوسط نداشتند. گوساله‌های دوتائی‌شده در سطح متوسط زمان کمتری برای لمس TMR نسبت به گوساله‌های دوتائی‌شده دیرهنگام داشتند (گوساله‌های دوتائی‌شده در سطح متوسط: 45.8± 175ثانیه؛ گوساله‌های دوتائی‌شده دیرهنگام 41.7± 273 ± ثانیه).

مصرف TMR:

مصرف TMR در طول آزمون بین سنین دوتائی‌شدن تفاوتی نداشت (P = 0.12). میانگین مصرف به ازای هر گروه دوتائی‌شده به صورت زیر بود: زودهنگام: 25.7 ± 2.11 گرم؛ متوسط: 20 ± 2.53 گرم؛ دیرهنگام: 22.1 ± 2.38 گرم.در آزمون نوغذاترسی، گوساله‌های زودتردوتائی‌شده نسبت به گوساله‌های دوتائی‌شده دیرهنگام ، تعامل بیشتری با غذای جدید (TMR) داشتند و  در مدت زمان کمتری پس از معرفی خوراک، آن را لمس کردند، با این حال، مصرف غذای جدید تفاوت معنی‌داری بین گروه‌های سن دوتائی‌شدن نداشت.

افزایش وزن متوسط روزانه (ADG)

 تا 30 روز، اثر مشخصی از سن دوتائی کردن بر افزایش وزن متوسط روزانه مشاهده نشد (دوتائی کردن زودهنگام: 0.18  ± 1.03  کیلوگرم؛ دوتائی کردن متوسط: 0.18 ± 1.04 کیلوگرم؛ دوتائی کردن دیرهنگام: 0.14  ± 1.01  کیلوگرم).

در روز 50، تفاوت‌هایی بین افزایش وزن دوتائی کردن زودهنگام و دیرهنگام مشاهده شد (دوتائی کردن زودهنگام: 0.13 ± 1.05   کیلوگرم؛ دوتائی کردن متوسط: 0.13 ± 0.99 کیلوگرم؛ دوتائی کردن دیرهنگام: 0.10 ± 0.97کیلوگرم).

افزایش وزن تجمعی تا 60 روز، نشان‌دهنده‌ی تاثیرات احتمالی سن دوتائی کردن بود (دوتائی کردن زودهنگام: 0.10 ± 0.99 کیلوگرم؛ دوتائی کردن متوسط: 0.11  ± 0.95 کیلوگرم؛ دوتائی کردن دیرهنگام: 0.09  ± 0.94  کیلوگرم) .

دوتائی کردن زودهنگام در مقایسه با دوتائی کردن متوسط افزایش وزن بیشتری داشت و دوتائی کردن دیرهنگام با هر دو گروه مشابه بود.از تولد تا زمان از شیرگیری، ADG تفاوت معناداری بر اساس سن دوتائی کردن نداشت (دوتائی کردن زودهنگام: 0.08 ± 1.00   کیلوگرم؛ دوتائی کردن متوسط: 0.11  ± 0.98 کیلوگرم؛ دوتائی کردن دیرهنگام: 0.10  ± 1.00 کیلوگرم).

مصرف ماده خشک (DMI):

  مصرف ماده خشک کلی تحت تاثیر دوره رشد و وزن تولد بود. مصرف خوراک گوساله ها تا 15 روز تحت تاثیر سن دوتائی کردن بود (دوتائی کردن زودهنگام: 0.006  ±  0.023 کیلوگرم؛ دوتائی کردن متوسط: 0.006  ± 0.010  کیلوگرم؛ دوتائی کردن دیرهنگام: 0.006  ± 0.009  کیلوگرم)، که زودتر دوتائی شده مصرف خوراک بیشتری داشتند. تا 30 روزگی دوتائی شده زودهنگام همچنین نسبت به دوتائی شده دیرهنگام مصرف خوراک بیشتری (دوتائی کردن زودهنگام: 0.009  ± 0.058 کیلوگرم؛ دوتائی کردن دیرهنگام: 0.01± 0.043 کیلوگرم) داشت.

مصرف خوراک بین 30 تا 70 روز با سن دوتائی کردن ارتباط داشت (دوتائی کردن زودهنگام: 0.050  ± 0.731 کیلوگرم؛ دوتائی کردن متوسط: 0.049  ±  0.642 کیلوگرم؛ دوتائی کردن دیرهنگام: 0.048 ± 0.693کیلوگرم). DMI کلی در هفته از شیرگیری تفاوت معناداری بین سن‌های دوتائی کردن نشان نداد.

بحث

این مطالعه نخستین بار به ارزیابی اثرات سه سن مختلف دوتائی کردن بر سلامت، رفتار و عملکرد گوساله ها می‌پردازد. وضعیت سلامت گوساله ها در مطالعه حاضر، علاوه بر تاکید بر اثر مدیریت صحیح بر سلامت گوساله ها، نظریه تولید کنندگان مبنی بر پرهیز از دوتائی کردن زودهنگام به دلیل نگرانی از انتقال بیماری را  که منجر به تاخیر در سن دوتائی کردن می شود را رد میکند.

با توجه به قدرت آماری پایین در این آزمایش، باید در تفسیر نتایج اثر سن دوتائی کردن بر سلانت گوساله، محتاطانه عمل کرد.  در حالی که نتایج عملکرد به‌طور کلی چندان معنادار نبود، دوتائی شده های زودهنگام به‌طور مداوم مصرف استارتر بیشتر و افزایش وزن بیشتری نسبت به دوتائی شده‌های دیرهنگام نشان دادند که احتمالاً به مزایای اجتماعی‌سازی زودهنگام در مدیریت گوساله ها اشاره دارد.

به‌طور کلی، یافته‌ها بر اهمیت مدیریت مؤثر در دوران پرورش گوساله تأکید می‌کند و توصیه‌ها برای دوتائی کردن زودهنگام را  در جهت افزایش عادت های رفتاری مقبول و کاهش رفتارهای نامطلوب تاکید می‌کند.

سلامت

ما هیچ ارتباطی بین سن دوتائی کردن و شیوع بیماری، تعداد موارد بیماری، تعداد موارد درمان شده و سن اولین مورد اسهال مشاهده نکردیم. تنها تفاوت معنادار مشاهده شده بین گوساله ها دوتائی شده متوسط و دیرهنگام در سن اولین مورد ابتلاء به بیماری تنفسی BRD بود.

با این حال، اعتراف می‌کنیم که آزمایش حاضر، قدرت آماری کافی برای شناسایی تفاوت‌های کمتر از 30%  را ندارد. شیوه‌های مدیریتی مرتبط با هر گروه، ممکن است بر سن اولین مورد BRD تأثیر گذاشته باشد، زیرا گوساله های دوتائی شده در 30 روزگی در زمان اوج شیوع BRD قرار داشتند ( ویرتالا و همکاران، 1996) در مقایسه با گوساله های دوتائی شده در 50 روزگی که ممکن است شروع بیماری، در سنین بالاتری مشاهده شود.

یافته‌های ما با نتایج بولت و همکاران (2017) هم‌راستا است که گزارش کرده بودند سن دوتائی کردن تأثیر معناداری بر امتیاز سلامت گوساله ها ندارد. این مشاهده همچنین توسط مهندران و همکاران (2021) تأیید می‌شود که نشان دادند روش شروع زندگی اجتماعی، تأثیری بر بروز بیماری نداشت.

بعلاوه آبدفتاح و همکاران (2017)، انواع مختلف سن نگهداری گروهی (با 3 حیوان در هر گروه) را مورد بررسی قرار دادند و به‌طور مشابه تأثیری بر امتیاز مدفوع، سرفه، ترشحات بینی و چشمی، تفریقات لکوسیت‌ها یا غلظت‌های پلاسمای کورتیزول مشاهده نکردند.

این یافته‌های ثابت نشان می‌دهد که در میان پارامترهای مورد مطالعه، تغییرات در نوع نگهداری یا سن در دوتائی کردن تأثیر قابل توجهی بر نتایج سلامت گوساله ها ندارد. مدیریت ماک در مزرعه و موفقیت بالا در انتقال ایمنی غیرفعال (TPI) ممکن است توضیح‌دهنده کمبود مرگ و همچنین عدم تفاوت در شیوع بیماری‌های مشاهده شده در مطالعه ما باشد، زیرا انتقال موفقیت‌آمیز ایمنی برای اطمینان از سلامت و بقا گوساله های نوزاد بسیار حیاتی است (رناد و همکاران (2020).

با این حال، مهم است که توجه داشته باشیم که عدم وجود بیماری و مرگ، چند فاکتوری است و به عواملی مانند توانایی ایمنی ذاتی، تغذیه کافی، جایگاه نگهداری مناسب، کاهش تماس با پاتوژن‌های بالقوه و شدت مراقبت پرورش دهنده بستگی دارد (لومبارد و همکاران، 2020).

رفتار گوساله ها

در این مطالعه، گوساله‌هایی که در هفته اول زندگی‌شان دوتائی شده بودند نسبت به گوساله‌هایی که در سنین بالاتر دوتائی شده بودند، رفتارهای جستجوگری بیشتر و بی‌تحرکی کمتری ، نشان دادند. این احتمالاً به فواید تعامل اجتماعی زودهنگام و  میزان حساسیت محیطی مربوط می‌شود، همانطور که دی پالو ویرا و همکاران (2012) اشاره کردند. در دوره رشدهای 2 و 3، گوساله‌هایی که در سنین بالاتر (گروه‌های میانه و دیرهنگام) دوتائی شده بودند،دارای بی‌تحرکی بیشتر و اکتشاف محدود بودند.

ما بر این باوریم که دوتائی کردن زودهنگام (حدود 6–7 روزگی) انگیزه بیشتری برای جستجوگری ایجاد می‌کند که ممکن است اثرات بلندمدت‌تری نسبت به دوتائی کردن در سنین بالاترداشته باشد، همانطور که گوساله‌های دوتائی شده در سن میانی، به مرور زمان رفتار جستجوگری حاصل از دوتائی شدن، محو شد.

این یافته‌ها با مطالعه‌های دیگری که نشان داده‌اند گوساله‌های دوتائی شده دیرهنگام ، قابلیت کمتری برای سازگاری با موقعیتها و شرایط جدید دارند (گیلارد و همکاران 2014: میگر و همکاران، 2015) هم‌راستا است.

با توجه به نتایج، چوا و همکاران (2002) و مهندران و همکاران (2023) نشان دادند که گوساله‌های نگهداری شده به‌طور انفرادی زمان بیشتری، سرهای خود را خارج از باکس پرورش میبرند،که می تواند نشانه‌ای از تمنای تعامل اجتماعی درسیستم های پروش انفرادی گوساله باشد و احتمالاً با بیرون بردن سر به‌دنبال تعامل با گوساله‌های دیگر یا کارگران مزرعه هستند.

همچنین، جنسن و همکاران (1997) مشاهده کردند که گوساله‌های فاقد شریک اجتماعی، تأخیر در رفتار جستجوگری را نشان دادند، که اهمیت دوتائی کردن زودهنگام را در مدیریت دام تأکید می‌کند، ما معتقدیم این اصل حتی برای گوساله‌هایی که در 50 روزگی نگهداری می‌شوند نیز قابل اعمال است. نتایج ما در مورد بازی اجتماعی و بازی غیر اجتماعی بسیار مشابه با آنچه توسط جنسن و همکاران (2015) مشاهده شده است، بوده و نشان می‌دهد که گوساله‌های دوتائی شده در مقایسه با گوساله‌های انفرادی، در بازی‌های انفرادی کمتری شرکت کردند که این بیانگر جایگزینی بخشی از آن با بازی های جمعی( اجتماعی) است.

محیط‌های تکراری، مانند پرورش انفرادی (زوبل و همکاران، 2017)، می‌توانند به طور منفی بر وضعیت احساسی گوساله تأثیر بگذارند (برن و همکاران، 2017: لکورپز و همکاران، 2018) و باعث شوند احتمالاً  حیوانات به دلیل تجربه حالت‌های منفی ای مشابه با خستگی  به دنبال هیجان باشند  (میگر و همکاران، 2019).

گوساله‌ها از هفته اول زندگی نیاز به همراهی دارند (وودگاش و همکاران، 1984)، و اجتماعی شدن می‌تواند به برآورده کردن این نیاز کمک کند و آنها را برای مدیریت استرس‌های محیطی آماده کند ( دی پالو ویرا، 2012).

به‌طور کلی، دوتائی کردن زودهنگام به‌طور خاص در کاهش حالات منفی احساسی، تقویت مهارت‌های شناختی و اجتماعی، و ایجاد محیطی مهیج مؤثر به نظر می‌رسد (بولت و همکاران، 2017 و مندل و همکاران، 2016).

این موضوع در جایی که گوساله‌های زودتر دوتائی شده، میزان کمتری از خوردن بستر را نشان دادند، در یافته‌های ما منعکس شده است، که احتمالاً به این دلیل است که گوساله‌هایی که از اجتماعی شدن زودهنگام برخوردار نبودند، برای وفق دادن خود با محیط یکنواخت ، به این رفتار روی آورده بودند (ورمبچر و همکاران، 2017).

یک فرضیه دیگر درباره افزایش خوردن بستر در دوره رشد 2 ، می‌تواند به دلیل انگیزه گوساله‌ها برای پیدا کردن یک منبع از علوفه باشد (تولدو و همکاران، 2024)، زیرا ما خوراک TMR را فقط از سن 50 روزگی به بعد در اختیار گوساله قرار دادیم نشان داده شده است که گوساله‌ها از 3 هفتگی شروع به نشخوار می‌کنند (خان و همکاران، 2008)، هر چند که مقدار مصرف خوراک آنها در روش های متکی بر فراهم کردن شیر در مقادیر بالا برای گوساله، کم می باشد (ژیاو و همکاران، 2020).

زمان ارائه TMR در این مطالعه با مطالعات (تولدو و همکاران (2024) مقایسه شد و ما خوراک را دیرهنگام تر از حد توصیه شده ارائه کردیم. مطالعات آینده باید تأثیر مصرف کاه را بر دستگاه گوارش بررسی کنند، چرا که تا به حال تمرکز اصلی بر روی سن دوتائی کردن بوده است.

با وجود اینکه مواد بستر مانند کاه و یونجه (نه خرده‌چوب) منبع مغذی هستند (کوئیگلی، 2024: کرتز، 2007) و بر توسعه شکمبه تأثیر می‌گذارند (کرتز و همکاران، 2017)، نیاز به بررسی بیشتر تأثیر آنها بر سلامت دستگاه گوارش وجود دارد.

بسیاری از تولیدکنندگان در پذیرش دوتائی کردن گوساله‌ها به دلیل نگرانی از پدیده‌ی لیسیدن متقابل تردید دارند ، که به‌خاطر ارتباط آن با اوفالیست (عفونت نافی)، به‌عنوان یک رفتار نامطلوب در نظر گرفته می‌شود (سالتر و همکاران، 2021، ویلند و همکاران، 2017).

با این حال، مطالعات نشان می‌دهد که با وجود این نگرانی‌ها، نسبتاً تعداد کمی از تولیدکنندگان لیسیدن متقابل را به‌عنوان یک مشکل قابل توجه در سیستم‌های نگهداری اجتماعی گزارش می‌کنند (مهندران و همکاران، 2022). علاوه بر این، تحقیقات نشان داده‌اند که هیچ ارتباطی بین لیسیدن متقابل، قبل از شیرگیری و عفونت‌های نافی وجود ندارد (گروبچلر و همکاران، 2018).

در این مطالعه، احتمال لیسیدن متقابل در میان گوساله‌های دوتائی شده تفاوتی نداشت و هیچ موردی از عفونت ناف، یافت نشد.

این نتیجه مشابه با مطالعه مهندران و همکاران (2023) است که دو سن دوتائی کردن را با نگهداری به‌طور انفرادی مقایسه کردند. این یافته‌ها نشان می‌دهند که دوتائی کردن زودهنگام برای گوساله‌ها مضر نیست و نباید نگران‌کننده باشد. سطوح بالایی از رفتارهای غیرتغذیه‌ای در گوساله‌های دوتائی شده در سنین متوسط و دیرهنگام نسبت به گوساله‌های دوتائی شده در سنین زودتر مشاهده شد.

جیسن و لارسن (2014) گزارش کردند که گوساله‌های نگهداری شده به‌طور انفرادی بیشتر از گوساله‌های دوتائی شده رفتارهای غیرتغذیه ای نشان می­دهند که با آنچه در این مطالعه مشاهده شد همخوانی دارد، زیرا گوساله‌هایی که به‌مدت طولانی‌تری به‌طور انفرادی نگهداری شده بودند، فراوانی بالاتری از رفتارهای غیرتغذیه‌ای را نشان دادند. پمپک و همکاران (2013) نیز مشاهده کردند که گوساله‌های نگهداری شده به‌طور انفرادی زمان بیشتری را به رفتارهای دهانی غیرتغذیه‌ای اختصاص دادند.

ما بر این باوریم که احتمال بالاتر رفتارهای دهانی غیرتغذیه‌ای در گوساله‌های دوتائی شده در سنین متوسط و دیرهنگام، نه تنها به مدت زمان جدا بودن آنها از سایر گوساله‌ها مربوط می‌شود بلکه بیانگر این است که حفظ سطوح بالای رفتارهای دهانی غیرتغذیه‌ای حتی پس از دوتائی کردن ممکن است به مختل شدن وضعیت روحی گوساله مرتبط باشد. (رالت، 2012 و مندل و همکاران، 2016).

گوساله‌های زودتر دوتائی شده ، زمان کمتری برای رفتن به سمت غذاهای ناشناخته نیاز دارند، که می‌توان آن را به‌عنوان نشانه‌ای از ترس کمتر از غذای جدید تعبیر کرد (مارپلس و هماران، 1999: کوستا و همکاران، 2014).

نگهداری به‌طور انفرادی ممکن است بر نتایج به‌دست‌آمده تأثیر گذاشته باشد، زیرا جداسازی اجتماعی به‌عنوان عاملی در ایجاد ترس در گونه‌های اجتماعی شناخته می‌شود (فورکمن و همکاران، 2007: دوو و جنسون، 2011). این موضوع می‌تواند توجیه‌کننده زمان طولانی‌تر برای اولین تماس با غذاهای جدید در گوساله‌های دوتائی شده در سنین میانه و دیرهنگام باشد.

عملکرد

بر خلاف فرضیه اولیه ما مبنی بر اینکه گوساله‌های زودتر دوتائی شده ، عملکرد بهتری خواهند داشت، به دلیل بالاتر بودن مصرف خوراک گوساله در بین 30 تا 50 روزگی، تنها در این بازه بین میانگین افزایش وزن روزانه (ADG) ، تفاوت مشاهده شد.

با این حال، هیچ تفاوت معناداری در عملکرد بین گروه‌های سنی مختلف دوتائی شدن  وجود نداشت. ADG بالاتر مشاهده شده در گوساله‌های زودتر دوتائی شده به‌خوبی در مطالعاتی که به مقایسه سن دوتائی کردن گوساله‌ها پرداخته‌اند، مستند شده است؛ به‌عنوان مثال، کوستا و همکاران (2015) گزارش کردند که گوساله‌های دوتائی شده در 6 روزگی نسبت به گوساله‌های دوتائی شده در 43 روزگی، وزن قابل توجه بیشتری داشتند و ADG آنها تقریباً 890 گرم برای زودتر دوتائی شده‌ و 730 گرم برای دیرهنگامتر دوتائی شده‌ بود.

در مطالعه ما، گوساله‌ها از سنین مختلف دوتائی ‌سازی، به‌طور میانگین حدود 1 کیلوگرم در روز افزایش وزن داشتند، که نشان می‌دهد در این سطح از عملکرد، سن دوتائی کردن تأثیر قابل توجهی بر افزایش وزن روزانه ندارد.

یکی از نکات مهم این است که گوساله‌های زودتر دوتائی شده ممکن است سطوح بیشتری از فعالیت، مانند زمان کاوش بیشتر از خود نشان دهند.

اگرچه در چندین بازه سنی افزایش اندکی در مصرف خوراک گوساله‌ها مشاهده شد، اما این مصرف می‌تواند بیشتر برای تامین نیاز انرژی برای فعالیت بیشتر باشد تا رشد (جنسن و همکاران، 2015).  

بنابراین، ما این عملکرد بالا را عمدتاً به شیوه‌های مؤثر مدیریت مزرعه ، شامل تغذیه شیر با حجم بالا و خوراک‌های جامد با کیفیت و همچنین بهداشت و مدیریت سلامت مناسب نسبت می‌دهیم. به‌علاوه، یافته‌های ما نشان می‌دهد که حتی با وجود بالای بیماری، دستیابی به ADG بالا در یک جمعیت به‌خوبی مدیریت شده ممکن است.

محدودیت‌ها

ما به محدودیت‌های استفاده از وزن متر برای ارزیابی افزایش وزن اذعان داریم، زیرا این یک روش غیرمستقیم محسوب می‌شود (هنریچ و همکاران، 2017؛ کنتور و همکاران، 2020)، در حالی که ترازوی الکترونیکی به‌عنوان دقیق‌ترین روش برای اندازه‌گیری وزن شناخته می‌شود (دینگول و همکاران، 2006).

با این حال، بولت و همکاران (2017) از این روش برای ارزیابی نرخ رشد در گوساله‌های دوتائی شده در سنین مختلف استفاده کردند و هیچ تفاوتی در نرخ رشد بین گوساله‌های دوتائی شده در سنین مختلف شناسایی نکردند.

به طرز مشابه، ماهندران و همکاران (2021) نیز از نوار اندازه‌گیری دور سینه برای اندازه‌گیری وزن استفاده کردند و هیچ تفاوتی درافزایش وزن بین گوساله‌های نگهداری شده به‌طور انفرادی، گوساله‌های دوتائی شده در هنگام تولد و گوساله‌های دوتائی شده در سن 3 هفتگی نیافتند.

همگن‌تر بودن وزن در گوساله‌های زودتر دوتائی شده دارای اهمیت است، زیرا تشکیل گروه‌های  وزنی همگن مورد پسند است (هپولا، 2003). این یکنواختی احتمالاً ناشی از هماهنگی رفتاری دوتائی کردن زودهنگام است که رفتارهای تغذیه اجتماعی مشابهی را ترویج می‌کند و می‌تواند بر مصرف خوراک، جذب و افزایش وزن تأثیر بگذارد.

نتیجه گیری

ما همچنین به محدودیت‌های تعداد و مدت مشاهدات رفتاری روزانه اذعان داریم. با این حال، مهم است که تأکید کنیم این مطالعه در یک مزرعه تجاری انجام شده است که شدت آزمایش را محدود می‌کند. علاوه بر این، ما اعتراف می‌کنیم که با وجود استفاده از اولتراسونوگرافی قفس سینه، مشاهدات بیشتر در طول زمان ضروری بود، زیرا گوساله‌ها تحت سنین مختلف دوتائی شدن قرار داشتند که بر سن وقوع اولین مورد از بیماری تنفسی گاوی (BRD) تأثیر می گذاشت.

همچنین، تعداد اندازه‌گیری‌های مصرف خوراک، نیز به‌عنوان یک محدودیت به شمار می‌رود، زیرا این اندازه‌گیری‌ها سه بار در هفته انجام شد، در حالی که ایده‌آل این است که اندازه‌گیری‌های روزانه انجام شود. ما پیش‌بینی نمی‌کردیم که رابطه معناداری در شیوع بیماری وجود داشته باشد؛ با این حال، ما اذعان می‌کنیم که قدرت آماری لازم برای شناسایی تفاوت‌هایی در زیر 30% در شیوع بیماری را نداریم.

اگر ما اندازه نمونه‌ای را برای شناسایی تفاوت‌های کوچک در شیوع محاسبه می‌کردیم، ممکن بود اثر سن دوتائی شدن را مشاهده کنیم. یافته‌های ما تأییدکننده نتایج گزارش شده توسط کوستا و همکاران (2015) است، که مشاهده کردند دوتائی شدن زودهنگام می‌تواند به‌طور معناداری بر رشد گوساله‌ها تأثیر بگذارد و توصیه کردند که دوتائی کردن در طول سه هفته اول زندگی انجام شود، که با زمان بحرانی  برای دوتائی کردن مشخص شده توسط دوو و جنسن (2012) بین 3 تا 6 هفته همخوانی دارد.

ما به مزایای دوتائی کردن گوساله‌های شیری در هفته اول عمر تأکید می‌کنیم، زیرا دوتائی کردن زودهنگام نه تنها بر سلامت گوساله تأثیر منفی نمی‌گذارد، بلکه تأثیر مثبت معناداری بر توسعه جنبه‌های رفتاری، شناختی و عملکردی دارد.

دوتائی کردن زودهنگام تأثیر مثبتی بر رفتارهای مطلوبی مانند جستجوگری و بازی  و دیگر تیماری داشت و همچنین رفتارهای نامطلوب مانند رفتارهای غیرطبیعی دهانی، زمان بیکاری و الگوهای تکراری کلیشه ای را کاهش می‌دهد.

با این حال، دوتائی سازی‌های میانه و دیرهنگام در مقایسه با دوتائی کردن زودهنگام کمتر مؤثر بودند و نتوانستند به‌خوبی رفتارهای نامطلوب را کاهش یا رفتارهای مطلوب را ارتقاء دهند. این یافته‌ها عمل دوتائی کردن گوساله‌های شیری در طول هفته اول زندگی  را تایید می‌کند، زیرا این عمل حداکثر بهره‌وری از محیط اجتماعی را برای رشد گوساله‌ها فراهم کرده و در نتیجه رفاه حیوانات را بهبود می‌بخشد.

با ما همراه باشید، با ما به روز باشید

شرکت شیر و گوشت بهاران نقش جهان– واحد تحقیق و توسعه


استرس گرمایی در گاوهای شیری

استرس گرمایی در گاوهای شیری

استرس گرمایی در گاوهای شیری 1920 1080 علیرضا خادمی

استرس گرمایی در گاوهای شیری

 

هنگامی که گاوهای شیری استرس گرمایی را تجربه می‌کنند، آسایش و رفاه حیوان می‌تواند متاثر شده و کاهش یابد. مدیریت استرس گرمایی به دلیل افزایش تعداد جمعیت حیوانات اهلی نگهداری شده به منظور تولید محصولات دامی با افزایش نیاز به تولید شیر و در نتیجه افزایش فعالیت متابولیکی بیشتر، بیش از هر زمان دیگری به چالش تبدیل شده است.

دمای کره زمین از دهه 1800 به میزان یک درجه سانتیگراد افزایش یافته است (در سال 2019 که این مقاله نوشته شده است) و انتظار می‌رود که بین سالهای 2030 تا 2052 تا 1.5 درجه سانتیگراد دیگر افزایش یابد. استرس گرمایی بر تولید، تولید مثل، تغذیه، سلامت و رفاه دام تأثیر می‌گذارد. ابزارهایی برای پایش و ارزیابی تنش گرمایی در گله های گاوهای شیری و همچنین راه‌های مختلف برای کاهش استرس گرمایی وجود دارد که هر کدام سطوح اثربخشی متفاوتی دارند.

در این مقاله قصد داریم به بررسی اثرات استرس گرمایی و نیز راهکارهای کاهش استرس گرمایی بر گاوهای شیری و همچنین غیرشیرده بپردازیم.

استرس گرمایی تحت عنوان مجموعه عوامل و نیروهای درونی و بیرونی که بر روی یک حیوان سبب افزایش دمای بدن می شوند و سبب بروز پاسخ های فیزیولوژیک می شوند تعریف می شود.

دمای بالای هوا، رطوبت و تابش مستقیم خورشید می‌توانند باعث تجمع حرارت در بدن گاوها شوند. در هنگام استرس حرارتی، گاوهای شیری سعی می‌کنند با تنظیم تعادل انرژی، دمای بدن خود را ثابت نگه دارند (Fournel et al., 2017). برای حفظ تعادل حرارتی، گرمای تولید شده از طریق متابولیسم (نگهداری، تحرک، رشد، شیردهی، بارداری و مصرف خوراک) باید برابر با گرمای از دست رفته به محیط باشد.

زمانی که حیوان قادر به دفع کافی گرمای تولید شده متابولیکی یا جذب شده نیست، تعادل حرارتی نمی‌تواند حفظ شود. گاوها ممکن است هفته‌ها برای سازگاری کامل با شرایط استرس حرارتی زمان نیاز داشته باشند (Perano et al., 2015).

بر اساس تجربه قبلی که حیوان با استرس حرارتی روبرو شده است، از جمله مدت و شدت آن، وضعیت فیزیولوژیکی حیوان و محدودیت‌های محیطی، ممکن است پاسخ‌های فیزیولوژیکی و رفتاری خود را به استرس تغییر دهند. زمانی که گاوهای شیری دوره‌های کوتاهی از استرس حرارتی را تجربه می‌کنند، تولید به مدت حدود 5 روز پس از شرایط استرس حرارتی تحت تأثیر منفی قرار می‌گیرد (Ominski et al., 2002).

قرار گرفتن طولانی مدت در معرض دماهای محیطی بالا و رطوبت می‌تواند به اثرات ماندگار استرس حرارتی منجر شود.

کاهش عملکرد ناشی از استرس حرارتی و عواقب منفی آن می‌تواند تا ماه‌های بعد از استرس گرمایی نیز ادامه داشته باشد، حتی اگر گاوها دیگر در معرض استرس حرارتی نباشند (Collier et al., 1981; Badzzi, 2003).

در مناطقی با اقلیم‌های گرمسیری و نیمه‌گرمسیری، مانند مناطق مرکزی ایران (مترجم) و شرق ایالات متحده، عواقب منفی استرس حرارتی می‌تواند تا اوایل فصل پاییز نیز ادامه داشته باشد.

در مناطق اقلیمی نیمه‌گرمسیری، برخلاف تصور عامه، در شب تقریباً هیچ تسکینی از گرما حاصل نمی‌شود (Johnson, 1987). به طور معمول، دمای محیط در طول روز که تابش خورشیدی وجود دارد، گرم‌تر است و با غروب خورشید شروع به کاهش می‌کند.

با این حال، در 50 سال گذشته، افزایش زیادی در دمای حداقل روزانه مشاهده شده که منجر به کاهش میانگین محدوده دمای روزانه شده است (Braganza et al., 2004). محدوده دمای روزانه یک شاخص مهم برای تغییرات آب و هوایی است و نقش اساسی در استرس حرارتی دارد.

“از آنجا که نشخوارکنندگان در طول روز فعال هستند (فعالیت در ساعات روز با دوره‌ای از خواب یا بی‌تحرکی در شب)، مقدار بیشتری گرما در طول روز نسبت به شب تولید می‌شود (Veissier et al., 2017). حیوانات نشخوارکننده در محیط‌های بسته از غروب تا سحر زمان بیشتری را صرف تغذیه و ایستادن می‌کنند (Yamomoto et al., 1979).

پس از تغذیه، تخمیر شکمبه‌ای و جذب مواد مغذی در دستگاه گوارش رخ می‌دهد که باعث تجمع مقدار زیادی گرمای متابولیکی می‌شود (Ando et al., 1997; Sunagawa et al., 2015).

وقتی دمای محیط و رطوبت در شب نسبت به روز کاهش کافی پیدا نمی‌کند، گاوهای شیری نمی‌توانند گرمایی را که در طول روز جذب کرده‌اند، دفع کنند و این امر باعث می‌شود که این حیوانات دائماً در حالت استرس حرارتی باشند”.

گاوهای شیری تنها در محدوده دمایی خنثی حرارتی Thermal neutral zone (TNZ) خود می‌توانند با حداقل هزینه‌های فیزیولوژیکی و حداکثر بهره‌وری، پتانسیل ژنتیکی خود را به نمایش بگذارند. TNZ محدوده دمایی حساسی است که در آن حیوان نیازی به صرف انرژی برای حفظ دمای طبیعی بدن خود ندارد.

گاوها قادرند دمای بدن خود را در یک دمای بحرانی بالا و یک دمای بحرانی پایین تنظیم کنند. محدوده TNZ برای یک گاو شیری در حال شیردهی بین 15 تا 25 درجه سانتی‌گراد است.

زمانی که دمای بحرانی بالا برای یک گاو شیری به دست می‌آید، او قادر به تنظیم مؤثر دمای داخلی بدن خود نیست، استرس حرارتی ایجاد می‌شود و سلامت، باروری و رفتار به‌طور قابل توجهی تغییر می‌کنند. عواملی که می‌توانند بر TNZ تأثیر بگذارند عبارت‌اند از سن، نژاد، تولید، وضعیت بدنی، مرحله شیردهی، بارداری، رنگ پوست و مو (Yousef, 1985).

گاوهای شیری با تولید بالا نسبت به گاوهای با تولید پایین‌تر حساسیت بیشتری به استرس حرارتی دارند. انتخاب ژنتیکی برای ویژگی‌های تولید شیر باعث می‌شود گاوها مقدار بیشتری گرمای متابولیکی تولید کنند. گاوهایی که پتانسیل تولید شیر بالاتری دارند، مصرف خوراک بیشتری دارند و در نتیجه، گرمای متابولیکی بیشتری از طریق فرآیندهایی مانند سنتز بافت‌های بدنی و ترشح شیر تولید می‌کنند.

در دهه گذشته، تولید شیر در ایالات متحده 13 درصد افزایش یافته است، از تقریباً 9000 به 10400 کیلوگرم در هر گاو در سال (USDA, 2018). با افزایش تولید شیر از 35 به 45 کیلوگرم در روز، آستانه استرس حرارتی ممکن است 5 درجه سانتی‌گراد کاهش یابد (Berman, 2005)، به این معنی که گاوها زودتر دچار استرس حرارتی می‌شوند.

گاوهایی با پوشش تیره‌تر نسبت به گاوهای با پوشش روشن‌تر، تابش خورشید بیشتری جذب می‌کنند. تعداد کمی از ژن‌های خاص برای بهبود تحمل به گرما هدف‌گذاری شده‌اند. ژن موهای کوتاه که طول مو را کنترل می‌کند، در ابتدا در گاوهای نژاد کارورا شناسایی شد اما از طریق تلاقی وارد نژاد هلشتاین شده است. گاوهایی که دارای ژن موی کوتاه هستند، تحمل حرارتی بیشتری داشته و در شرایط استرس حرارتی، دمای بدن کمتری نسبت به همتایان خود با موی معمولی دارند (Olson et al., 2003).

گاوها می‌توانند از طریق رسانش، همرفت، تابش و تبخیر گرما را دفع کنند. اما میزان مؤثر بودن این روش‌ها به اختلاف دمای بین گاو و محیط اطراف بستگی دارد. مکانیزم‌های خنک‌کننده تبخیری (تعریق و نفس‌نفس زدن) در دماهای بالای محیط رخ می‌دهند، در حالی که مکانیزم‌های خنک‌کننده غیرتبخیری (رسانش، همرفت، تابش) در دماهای معتدل‌تر عمل می‌کنند.

رسانش از طریق تماس فیزیکی با اشیاء اطراف کار می‌کند. اگر شیئی مانند زمین سردتر از محیط اطراف باشد، گرما از گاو به شیء خنک‌تر از طریق رسانش منتقل می‌شود (Atrian and Shahryar, 2012). دفع گرما از طریق همرفت زمانی اتفاق می‌افتد که هوای گرم اطراف با لایه‌ای از هوای خنک‌تر در سطح پوست جایگزین شود. وقتی دمای محیط پایین‌تر از دمای بدن باشد، گاوها می‌توانند گرمای تولید شده را از طریق تابش به محیط اطراف منتقل کنند. دفع گرما از طریق تابش و همرفت نیاز به مصرف انرژی ندارد.

اما با افزایش بیشتر دمای محیط، خنک‌سازی تبخیری رخ می‌دهد. در از دست دادن گرما به روش تبخیر، نفس‌نفس زدن و تعریق اتفاق می‌افتد. حدود 15٪ از گرمای متابولیکی انباشته شده توسط دستگاه تنفسی برای خنک‌سازی تبخیری استفاده می‌شود (Kadzere et al., 2002). خنک‌سازی تبخیری زمانی اتفاق می‌افتد که عرق یا رطوبت از سطح پوست یا دستگاه تنفسی تبخیر شود (Atrian & Shahryar,2012). دفع گرما از طریق تبخیر نیاز به مصرف انرژی دارد.

در مناطقی با اقلیم گرم و خشک، خنک‌سازی تبخیری از سطح پوست مؤثرترین روش است. اما در مناطقی با اقلیم نیمه‌گرمسیری با رطوبت نسبی بالا خنک‌سازی تبخیری باعث کاهش سرعت دفع گرما می‌شود (Silva et al., 2007). با این حال، زمانی که روش‌های طبیعی دفع حرارت به دلیل افزایش دمای محیط ناکافی می‌شوند، بار حرارتی افزایش‌یافته می‌تواند دمای بدن را افزایش دهد، تولید شیر را کاهش دهد و باروری را کاهش دهد و در موارد شدید می‌تواند منجر به مرگ شود.

اثرات استرس حرارتی بر عملکرد تولید مثلی

عواقب منفی استرس حرارتی بر عملکرد تولید مثلی گاوهای شیری به خوبی مستند شده است. استرس حرارتی می‌تواند بر عملکرد رحم، وضعیت هورمونی، رشد و توسعه فولیکول‌ها و مکانیسم‌های لوتئولیتیک تأثیر بگذارد. دوره‌های طولانی استرس حرارتی می‌تواند رشد و بقای جنین اولیه، رشد جنین و کیفیت آغوز را نیز تحت تأثیر قرار دهد. باروری گاوهای شیری تحت تأثیر عوامل متعددی از جمله تغذیه، سطح هورمون، مدیریت و محیط قرار می‌گیرد، اما عوامل محیطی بیشترین تأثیر را دارند.

طی 60 سال گذشته، نرخ تلقیح در گاوهای شیری با تولید بالا از 55% به 35% کاهش یافته است. این کاهش احتمالاً به تغییرات فیزیولوژیکی ، تغییرات مدیریتی و افزایش تولید شیر مرتبط است (نرخ تلقیح به عنوان تعداد گاوهای باردار تقسیم بر تعداد کل تلقیح ضربدر 100 تعریف می‌شود). در دوره‌های استرس حرارتی امکان دارد نرخ گیرایی تا بیشتر از 35% کاهش یابد، در مقایسه با دوره‌های بدون استرس حرارتی.

استرس حرارتی بر رفتارهای فحلی نیز تأثیر منفی دارد و می‌تواند منجر به کاهش طول و شدت بیان فحلی شود (Orihuela, 2000). این کاهش بیان فحلی ممکن است به عنوان یک مکانیسم مقابله‌ای با استرس حرارتی برای جلوگیری از افزایش بیشتر تولید گرمای داخلی در گاو باشد. کاهش بیان و تشخیص فحلی می‌تواند منجر به تلقیح نادرست گاوها و کاهش سودآوری دامداری شود.

کاهش عملکرد تولید مثلی در ماه‌های تابستان و پاییز به ضرر اقتصادی مهمی برای صنعت گاو شیری منجر شده است (Collier et al., 2006). این ضرر اقتصادی به شدت تحت تأثیر افزایش فاصله گوساله‌زایی و افزایش نرخ حذف گاوها قرار دارد (Lee and Kim, 2007). در مناطقی با دما و رطوبت بالا که برای چندین ماه در سال ادامه دارد، زیان‌های اقتصادی ناشی از استرس حرارتی می‌تواند بسیار زیاد باشد.

گاوهای شیرده نیاز به مصرف مقدار زیادی خوراک دارند تا بتوانند تولید شیر بالای خود را حفظ کنند. اما کاهش اشتها در شرایط استرس حرارتی، تأمین نیازهای انرژی یک گاو پر تولید را چالش‌برانگیز می‌کند. علاوه بر این، استرس حرارتی از خفیف تا شدید می‌تواند نیازهای نگهداری متابولیک را 7 تا 25 درصد افزایش دهد (NRC, 2001).

 با کاهش دسترسی به انرژی به دلیل کاهش مصرف خوراک و افزایش هزینه‌های نگهداری، گاوهای شیرده در شرایط استرس حرارتی ممکن است وارد حالت بالانس منفی انرژی شوند. وضعیت منفی انرژی که ممکن است در گاوهای تحت استرس حرارتی رخ دهد، مشابه با حالت بالانس منفی انرژی تجربه شده توسط گاوها در اوایل دوره شیردهی است، اما نه به همان شدت. حالت بالانس منفی انرژی در اوایل پس از زایمان با افزایش خطر اختلالات متابولیک و مشکلات سلامتی و کاهش عملکرد تولیدمثلی همراه است.

Bernabucci و همکاران در سال 2017 حدس زدند که اثرات منفی تولید، سلامت و تولیدمثل که در گاوها در طول استرس حرارتی تجربه می‌شود، ممکن است توسط حالت بالانس منفی انرژی واسطه‌گری شود. تحقیقات فعلی روشن نیست که آیا کاهش تولید و عملکرد به طور مستقیم ناشی از استرس حرارتی است یا به صورت غیرمستقیم از کاهش مصرف خوراک ناشی می‌شود.

بسیاری از واکنش‌های فیزیولوژیکی به استرس حرارتی، استراتژی‌هایی هستند که به حفظ دمای مرکزی بدن کمک می‌کنند. در دوره‌های استرس حرارتی، میزان تولید و تجمع گرما به اندازه‌ای افزایش می‌یابد که توانایی از بین بردن موثر گرما کاهش می‌یابد. بار حرارتی ممکن است به حدی افزایش یابد که دمای بدن افزایش یافته، مصرف خوراک کاهش یابد و بنابراین تولید شیر نیز کاهش یابد تا هموستاز حفظ شود (West, 2003).

گاوهای پر تولید دارای آستانه دمایی پایین‌تری هستند که در آن کاهش شیر آغاز می‌شود، به دلیل تولید حرارت متابولیک بیشتر (Berman, 2005). . محققین در سال (1990) دریافتند که میزان تولید حرارت در گاوهای شیرده که 18.5 و 31.6 کیلوگرم در روز شیر تولید می‌کردند، به ترتیب 27.3 و 48.5 درصد بیشتر از گاوهای غیر شیرده بود.

در دماهای هوای 25 تا 26 درجه سانتی‌گراد، اولین گام برای کاهش تولید گرما در گاوهای شیری کاهش مصرف خوراک است. هیپوفاژیا، یا کاهش مصرف خوراک، به دلیل سیگنال‌دهی مرکز خنک‌کننده هیپوتالاموس به مرکز سیری برای مهار عملکرد مرکز اشتها رخ می‌دهد. بنابراین، مواد مغذی کافی برای غده پستانی جهت تولید مقادیر زیاد شیر در دسترس نیست.

محققین دریافتند که گاوهایی که استرس حرارتی را تجربه می‌کنند در مقایسه با گاوهای در منطقه دمایی خنثی (TNZ)، مصرف خوراک را 9.6 درصد کاهش دادند. قرار گرفتن در معرض استرس حرارتی باعث کاهش مصرف خوراک تا میزان 14.6 کیلوگرم در روز و کاهش تولید شیر به میزان 11.8 کیلوگرم در روز در مقایسه با گاوهای در TNZ می شود.

کاهش مصرف خوراک در اثر استرس حرارتی عمدتاً با کاهش تولید شیر مرتبط بوده است (Fuquay, 1981; Collier et al., 1982; West, 2003). با این حال، Rhoads و همکاران (2009) دریافتند که تنها حدود 50 درصد از کاهش تولید شیر ناشی از استرس حرارتی به کاهش مصرف مواد مغذی مربوط می‌شود، که نشان می‌دهد کاهش تولید شیر ممکن است تحت تأثیر تغییراتی باشد که با مصرف انرژی مرتبط نیستند.

تقسیم‌بندی مواد مغذی ممکن است بخش بزرگی از اثرات مستقیم استرس حرارتی را توضیح دهد. هنگامی که پروفایل متابولیک یک گاو تحت استرس حرارتی با گاوی که در یک رژیم غذایی متعادل از نظر مصرف انرژی قرار دارد مقایسه می‌شود، تفاوتی در غلظت اسید چرب نشان داده می‌شود. گاوهای شیردهی که در سطح تغذیه‌ای ضعیف‌تری قرار دارند، معمولاً سطوح بالاتری از اسید چرب پلاسما دارند در مقایسه با گاوهایی که در سطح تغذیه‌ای بالاتری قرار دارند (Bauman et al., 1988).

برای حمایت از تولید شیر، حیوانات در سطح تغذیه‌ای ضعیف‌تر، از افزایش اسید چرب پلاسما به عنوان مکانیسم صرفه‌جویی در مصرف گلوکز استفاده می‌کنند تا تولید شیر را به حداکثر برسانند.

Rhoads و همکاران (2009) دریافتند که گاوهای تحت استرس حرارتی این مکانیسم صرفه‌جویی در مصرف گلوکز را نشان ندادند (آن‌ها بافت چربی را بسیج نکردند) حتی با اینکه مصرف خوراک آن‌ها کاهش یافته بود.

در مطالعاتی، کاهش مصرف خوراک در اثر استرس حرارتی باعث شد گاوها کاهش 45 درصدی در تولید شیر نسبت به گاوهای در یک محیط دمایی خنثی داشته باشند، با کاهش تنها 19 درصد در تولید شیر را نشان دهند. این نتایج ممکن است نشان‌دهنده این باشد که استرس حرارتی به طور مستقیم بر نحوه توزیع انرژی در سراسر بدن تأثیر می‌گذارد.

برای افزایش تولید شیر در ماه‌های تابستان، بسیاری از محققان مطالعاتی را بر تغییر روش‌های مدیریتی مانند تغییرات جیره و تغذیه در زمان‌های مختلف روز متمرکز کرده‌اند. افزودن چربی یا یونوفورها به جیره برای افزایش تولید شیر در زمان‌های استرس حرارتی استفاده شده است.

Bauman و همکاران (2008) بیان کردند که تغذیه چربی به گاوهای شیرده با تولید بالا باعث افزایش تولید شیر در شرایط گرم می‌شود. در هنگام تغذیه یونوفورها در زمان‌های استرس حرارتی، تولید پروپیونات افزایش می‌یابد که ممکن است بهره‌وری انرژی را افزایش دهد (Russell and Strobel, 1989). جیره‌هایی که حاوی مقادیر زیادی کنسانتره هستند خطر اسیدوز شکمبه را افزایش می‌دهند که می‌تواند بیشتر به کاهش اشتها و کاهش مصرف خوراک کمک کند (Baumgard and Rhoads, 2013).

سطح چربی در جیره نباید از 5 تا 7 درصد تجاوز کند. برای اینکه گاوها از حداکثر مزایای افزودن چربی به جیره برخوردار شوند، تغییرات محیطی باید از طریق ایجاد سایه، استفاده از فن‌ها، خنک کردن با آب یا ترکیبی از این سه استراتژی خنک‌سازی انجام شود (Huber et al., 1994; West et al., 1999).

افزایش مصرف آب یک واکنش فیزیولوژیکی عمده به استرس حرارتی است. در محیط‌های گرم، گاوها مصرف آب خود را برای جبران آبی که از طریق تعریق، تبخیر تنفسی، مدفوع و شیر از دست می‌رود افزایش می‌دهند.

وقتی دمای محیط از محدوده دمایی خنثی (TNZ) فراتر رود، مصرف آب می‌تواند به ازای هر درجه سانتی‌گراد 1.2 تا 2 کیلوگرم افزایش یابد (West, 2003). زمانی که مصرف آب پایین است، عملکرد حیوان، سلامت و رفتار تغییر می‌کند (Cardot., 2008). اثرات منفی احتمالی مصرف آب پایین شامل افزایش هماتوکریت و اوره خون  و کاهش سرعت تنفس و انقباضات شکمبه است و می‌تواند رفتارهای تهاجمی در اطراف آب‌خوری‌ها را تحریک کند.

تولید شیر

برای پیاده‌سازی روش‌های خنک‌سازی مؤثر مانند سایه یا اسپری آب و به حداقل رساندن زیان‌های اقتصادی تولید، تولیدکنندگان باید فوراً از وقوع استرس حرارتی آگاه شوند. فاصله زمانی بین رویدادهای محیطی و تأثیر آن بر عملکرد گاوها مشاهده شده است(West, 2003).

میانگین THI بیشترین همبستگی را با کاهش تولید شیر دو روز قبل از اندازه‌گیری تولید شیر داشت. با افزایش هر واحد از THI، گاوهای نژاد هلشتاین تولید شیر خود را به میزان 0.88 کیلوگرم برای تأخیر دو روزه در میانگین THI کاهش دادند. زمانی که تولید شیر در همان روز اندازه‌گیری شد که THI اندازه‌گیری شده بود، کاهش تولید به طور قابل توجهی کمتر از دو روز قبل بود.

مرحله شیردهی نقش مهمی در شدت استرس حرارتی و میزان شیر از دست رفته ایفا می‌کند (Tao et al., 2018). تا 60 روز پس از زایمان، گاو در تعادل انرژی منفی قرار دارد و برای جبران خسارت انرژی اضافی، ذخایر بدنی مورد استفاده قرار می‌گیرند. به دلیل افزایش گرمای متابولیکی، 60 روز اول شیردهی و اوج شیردهی برای مدیریت استرس حرارتی و به حداقل رساندن تأثیرات آن بر تولید شیر دوره ای حیاتی است.

در فلوریدا، برخی از تولیدکنندگان به صورت فصلی گله‌های خود را در ماه‌های پاییز و زمستان تنظیم برای زایمان می‌کنند تا از شروع یا اوج شیردهی در ماه‌های تابستان جلوگیری کنند. تولیدکنندگان با استفاده از این استراتژی هدف دارند که کاهش کلی شیر را به حداقل برسانند.

 اجزای شیر

گاوهای شیری که تحت استرس حرارتی قرار دارند، ممکن است تغییراتی در ترکیب شیر تجربه کنند. برخی از محققان دریافته‌اند که استرس حرارتی با کاهش در تولید کل پروتئین و چربی کل همراه است.Tao et al  (2018) ممکن است تغییرات در میزان تولید اجزای شیر به دلیل کاهش حجم شیر در ماه‌های تابستان رخ دهد. با این حال، تأثیرات استرس حرارتی بر درصدهای چربی و پروتئین شیر نامنظم و متناقض هستند. گاوهایی که تحت استرس حرارتی قرار دارند ممکن است تا 9.7% کمتر چربی شیر تولید کنند و همچنین پروتئین شیر و مواد جامد بدون چربی ممکن است کاهش یابند.

زمانی که THI (شاخص ترکیبی دما و رطوبت) بالای 75 می‌رود، مقادیر چربی شیر کاهش می‌یابد. هنگامی که THI کمتر از 75 باشد، میانگین چربی شیر 3.46 گرم در هر 100 گرم است، در حالی که هنگامی که THI= 75 یا بیشتر باشد، میانگین چربی شیر به 3.17 گرم در هر 100 گرم کاهش می‌یابد.

تغییرات درصد پروتئین شیر مرتبط با استرس حرارتی نیز نامنظم است. نتایج برخی مطالعات نشان می‌دهد که گاوها در ماه‌های تابستان درصد پروتئین کمتری نسبت به ماه‌های زمستان دارند، در حالی که دیگر مطالعات تفاوتی در درصد پروتئین بین دو فصل مشاهده نکرده‌اند. گاوهایی که THI بالای 75 را تجربه می‌کنند، کاهش پروتئین به میزان 2.89 گرم در هر 100 گرم نسبت به گاوهایی که THI کمتر از 75 دارند با 3.02 گرم در هر 100 گرم را داشته‌اند.

Cowley et al. (2015) بیان کردند که گاوهای در معرض استرس حرارتی نسبت به گاوهای در شرایط ترموپتیک، محتوای پروتئین شیر کمتری دارند. هنگامی که گاوها با همان سطح تغذیه و بدون استرس حرارتی تغذیه شدند، پروتئین شیر مقادیر میانه‌ای نسبت به گاوهای تحت استرس حرارتی نشان داد (Cowley et al., 2015). این نتایج با دیگر مطالعاتی که آزمایش‌های تغذیه هم‌زمان انجام داده‌اند هم‌خوانی دارد و ممکن است نشان‌دهنده آن باشد که کاهش محتوای پروتئین به تأثیر مستقیم استرس حرارتی مربوط می‌شود، نه کاهش مصرف خوراک (Summer et al., 2018). محققان توضیح دادند که کاهش سنتز پروتئین در پستان ممکن است نتیجه کاهش پروتئین شیر به دلیل استرس حرارتی باشد.

مکانیسم‌های دخیل در کاهش تولید پروتئین شیر به دلیل استرس حرارتی عمدتاً ناشناخته است اما احتمالاً به چندین سیستم بیولوژیکی مربوط می‌شود. در مطالعه‌ای توسط Gao et al. (2017)، گاوهای تحت استرس حرارتی کاهش 17% در تولید شیر، کاهش 4.1% در پروتئین شیر، و کاهش 23% در شیر تصحیح‌شده با چربی را نسبت به گاوهای در شرایط ترموپتیک هم‌وزن نشان دادند. گاوهای تحت استرس حرارتی در این مطالعه کاهش در گلوکز پلاسمایی و غلظت اسیدهای چرب را تجربه کردند.

محققان نتیجه‌گیری کردند که گاوهای تحت استرس حرارتی ممکن است استفاده بیشتری از آمینو اسیدها داشته باشند که منجر به محدود شدن تأمین آمینو اسید به پستان برای سنتز پروتئین شیر می‌شود (Gao et al., 2017). تغییرات در محور سوماتوتروپیک که نقش کلیدی در تنظیم متابولیسم و فرآیندهای فیزیولوژیکی در طول استرس حرارتی دارد، نیز ممکن است بخشی از کاهش تولید پروتئین شیر را توضیح دهد (Rhoads et al., 2009). علاوه بر این، جریان خون به پستان کاهش تأمین پیش‌ساز پروتئین و تقسیم مواد مغذی به پستان را در زمان استرس حرارتی کاهش داده و به نوبه خود، سنتز پروتئین را تغییر می‌دهد.

پس از آب، لاکتوز اصلی‌ترین جزء شیر است. هنگام مقایسه گاوهای تحت استرس حرارتی (THI >75) با گاوهای غیر تحت استرس حرارتی (THI <75)، محتوای لاکتوز بین دو گروه تفاوت معنی‌داری نداشت (5.06 در مقابل 5.10). Cowley et al. (2015) این نتایج را در یک آزمایش اخیر تأیید کردند.

متغیر بودن نتایج مطالعات در مورد تأثیرات استرس حرارتی بر محتوای چربی و پروتئین شیر ممکن است نشان‌دهنده آن باشد که تفاوت‌های مشاهده شده تحت تأثیر عوامل دیگری مانند رژیم غذایی، مرحله شیردهی، سطح استرس حرارتی، مدل تجربی مورد استفاده، امکانات خنک‌کننده و طول مدت تیمارها هستند (Tao et al., 2018). تحقیق بیشتری در این زمینه برای تأیید بسیاری از حدس‌ها درباره علت تغییرات در محتوای چربی و پروتئین شیر به دلیل استرس حرارتی نیاز است.

سلامت

عملکرد ایمنی ذاتی در گاوهای شیری که تحت استرس حرارتی قرار دارند، ممکن است کاهش یابد و این می‌تواند منجر به افزایش خطر بیماری‌های بالینی مانند ورم پستان و متریت شود (Steele, 2016). سیستم ایمنی ذاتی مکانیسم دفاعی اصلی حیوانات برای محافظت و مقابله با استرس‌های محیطی است (Das et al., 2016).

شاخص‌های ایمنی، مانند تولید سیتوکین‌ها، تکثیر سلول‌های ایمنی، مهاجرت لنفوسیت‌ها به پستان، و زنده‌مانی سلول‌ها، به دلیل استرس حرارتی کاهش یافته‌اند (Steele, 2016). دام‌های تحت استرس حرارتی افزایش 21 تا 26 درصدی در تعداد گلبول‌های سفید خون نشان داده‌اند (Das et al., 2016). نسبت گلبول‌های سفید نیز ممکن است به‌واسطه افزایش THI تغییر کند.

Muñoz et al. (2014) دریافتند که نسبت نوتروفیل به لنفوسیت، که نشان‌دهنده التهاب و عفونت است، در ماه‌های تابستان به‌طور قابل توجهی افزایش یافته است.

Harris (1998) در یک مطالعه آزمایشگاهی نشان دادند که تولید بیشتر رادیکال‌های آزاد اکسیژن در دوران استرس حرارتی ممکن است با مهار تکثیر سلول‌های T یا لنفوسیت‌ها مرتبط باشد. محققان بیان کردند که استرس حرارتی به‌طور قابل توجهی فعالیت ژن interleukin-2 را که در تکثیر سلول‌های T نقش حیاتی دارد، مهار می‌کند. سلول‌های T توسط غده تیموس پردازش شده و بخش اساسی پاسخ ایمنی هستند. بنابراین، در هنگام تجربه استرس حرارتی، پاسخ ایمنی دام‌ها تضعیف می‌شود (Brenu et al., 2013).

به دلیل کاهش پاسخ ایمنی در دوران استرس حرارتی، بروز بیماری‌ها ممکن است افزایش یابد، از جمله بیماری‌هایی مانند کبدچرب، لنگش، متریت و ورم پستان. مطالعات آزمایشگاهی نشان می‌دهند که سلول‌های اپیتلیال پستان گاوها در معرض دماهای بالا خطر بیشتری از مرگ برنامه‌ریزی‌شده سلولی را نمایش می‌دهند.

کاهش در تعداد کل سلول‌های اپیتلیال پستان ممکن است به‌طور جزئی کاهش تولید شیر در گاوهای شیری که تحت استرس حرارتی قرار دارند را توضیح دهد (Tao et al., 2018).

خطر افزایش ورم پستان همچنین با دوره‌های هوای گرم مرتبط است که منجر به کاهش بیشتر در تولید شیر می‌شود. تعداد سلول‌های سوماتیک، تعداد لکوسیت‌ها در هر میلی‌لیتر شیر است و به‌عنوان یک شاخص رایج از کیفیت شیر مورد استفاده قرار می‌گیرد.

تعداد سلول‌های سوماتیک به‌عنوان یک نشانگر شدت پاسخ التهابی پستان استفاده می‌شود (Bertocchi et al., 2014).

گلبول‌های سفید، به‌ویژه لکوسیت‌های نوتروفیل پلی‌مورفونوکلئر، منبع اصلی افزایش سلول‌های سوماتیک در دوران التهاب هستند. نوتروفیل‌های پلی‌مورفونوکلئر یک مکانیسم دفاعی کلیدی در پستان هستند که باکتری‌های ایجادکننده ورم پستان را بلعیده و از بین می‌برند (Dosogne et al., 2002). وضعیت عفونت عامل اصلی افزایش SCC است، اما متغیرهای دیگری مانند سن و مرحله شیردهی نیز نقش کوچکتری ایفا می‌کنند (Harmon, 1994). تعداد سلول‌های سوماتیک معمولاً با افزایش سن گاو یا پیشرفت در مرحله شیردهی افزایش می‌یابد، و استرس حرارتی نیز به این افزایش کمک می‌کند.

با این حال، اگر پستان سالم باشد، تعداد سلول‌های سوماتیک معمولاً پس از زایمان به‌طور سریع کاهش می‌یابد و تأثیرات سنی کم است (Dosogne et al., 2002).

افزایش خطر عفونت در دوران استرس حرارتی ممکن است به دلیل عملکرد ضعیف ایمنی یا بار بالای پاتوژن در محیط باشد. افزایش در THI می‌تواند منجر به افزایش خطر ورم پستان به دلیل شرایط دمایی بالا که به بقا و تکثیر پاتوژن‌ها کمک می‌کند، شود*Escherichia coli در دماهای بین 19.3 تا 44.5 درجه سانتی‌گراد رشد می‌کند و *Klebsiella pneumonia در دماهای بین 22.7 تا 41.0 درجه سانتی‌گراد رشد می‌کند.

این باکتری‌ها قادر به بقا در دماهای بالای محیطی هستند اما نمی‌توانند در ماه‌های سرد زنده بمانند. در یک مطالعه، محققان دریافتند که تعداد کالیفرم‌ها در بستر در زمستان کمترین و در تابستان بیشترین بود در تمامی مناطق مورد بررسی (استراحتگاه‌های آزاد، استراحتگاه‌های بسته و سکوهای زایمان).

استراحتگاه‌های آزاد در ماه‌های تابستان تعداد کالیفرم‌های به‌طور قابل توجهی بیشتری نسبت به سایر فصول داشتند، به این معنی که نوک پستان‌های گاوهایی که روی آن بستر می‌خوابیدند، با نرخ بالاتری از عفونت‌های درون‌پستانی کالیفرم در تابستان مرتبط بود (Smith et al., 1985).

اگر سلول‌های سوماتیک بتوانند به سرعت از جریان خون به پستان منتقل شوند، عفونت‌های درون‌پستانی می‌توانند حذف شوند و SCC به سرعت به سطح نرمال برگردد (Sordillo et al., 1997).

شیوع لنگش با افزایش دماهای محیطی افزایش می‌یابد. این امر ممکن است به دلیل افزایش زمان ایستادن به منظور افزایش سطح بدن در هنگام استرس حرارتی گاوها باشد. علاوه بر این، کف‌های نازک، بیماری خط سفید، زخم‌ها و سوراخ‌های کف نیز به لنگش کمک می‌کنند و به این ترتیب احتمال حذف زودهنگام از گله را افزایش می‌دهند.

شیوع متریت ممکن است در دوران استرس حرارتی افزایش یابد. استرس حرارتی در دوران آخر بارداری می‌تواند مکانیسم‌های دفاعی رحمی را تضعیف کند، یا دمای بالای محیط و رطوبت بالا ممکن است به افزایش بار پاتوژن در محیط کمک کند که ممکن است منجر به بروز بیماری شود. گاوهایی که به بیماری‌های رحمی، مانند متریت، دچار می‌شوند، دارای کاهش باروری، توسعه اولیه جنین‌های آسیب‌دیده، و افزایش خطر از دست دادن بارداری هستند (Santos and Ribeiro, 2014).

اسیدوز تحت حاد شکمبه به عنوان یک مشکل در گله‌های شیری با مدیریت خوب و با تولید بالا در حال افزایش است. استرس حرارتی بر رفتار تغذیه‌ای گاوهای شیری تأثیر می‌گذارد و باعث کاهش مصرف ماده خشک (DMI) و افزایش مصرف خوراک با انرژی بالا و کاهش مصرف علوفه می‌شود؛ بنابراین، گاوهایی که تحت استرس حرارتی قرار دارند، ممکن است به اسیدوز شکمبه مستعد شوند.

رفتارشناسی

متخصصان سلامت دام و تولیدکنندگان شیر از تغییرات در الگوهای رفتاری گاوها به عنوان ابزاری برای شناسایی سلامت و رفاه حیوانات استفاده می‌کنند. اندازه‌گیری رفتار دراز کشیدن یکی از مهم‌ترین شاخص‌های راحتی گاو است و اطلاعات ارزشمندی در مورد نحوه تعامل گاوها با محیط خود فراهم. مدت زمان و تعداد دفعات دراز کشیدن به عنوان شاخص‌هایی برای ارزیابی رفاه گاوها استفاده می‌شود. به طور متوسط، یک گاو شیری معمولی در شرایط دمایی خنثی بین 11 تا 14 ساعت در روز دراز می‌کشد.

با افزایش دمای محیط، گاوهای شیری برای افزایش سطح بدن جهت دفع حرارت، زمان دراز کشیدن خود را تا 30% کاهش می‌دهند. افزایش زمان ایستادن می‌تواند منجر به افزایش مصرف انرژی و تغییر در استفاده از مواد مغذی شود که به نوبه خود می‌تواند نیازهای نگهداری بدن را افزایش دهد.

جریان خون به پستان در حالت ایستاده در مقایسه با حالت دراز کشیده محدودتر است، که این موضوع به کاهش تولید شیر منجر می‌شود. وقتی جریان خون به پستان محدود می‌شود (ایستاده)، میزان جذب مواد مغذی توسط غدد شیری کاهش می‌یابد.

دمای بدن به عنوان پاسخی به استرس حرارتی افزایش می‌یابد. برخی محققان گزارش کرده‌اند که افزایش دمای مرکزی بدن ممکن است با میزان زمانی که گاوها در یک دوره 24 ساعته ایستاده سپری می‌کنند، همبستگی مثبت داشته باشد. تفاوت دمای مرکزی بدن در ارتباط با احتمال ایستادن یا دراز کشیدن گاو بسیار کم است، (0.07 درجه سانتی‌گراد).

این تفاوت ممکن است از نظر فیزیولوژیکی مهم نباشد اما ممکن است توضیحی برای تغییر رفتار گاو در هنگام استرس حرارتی، که آیا نیاز به ایستادن یا دراز کشیدن دارد، باشد. همین مطالعه نشان داد که گاوها بیشتر در گرم‌ترین ساعات روز (ساعت 16:00)، زمانی که متوسط دمای بدن به بالاترین حد خود می‌رسد، دراز کشیده‌اند نسبت به ساعات خنک‌تر در هنگام شب.

زمان دراز کشیدن بدون وقفه نقش مهمی در سلامت گاوها ایفا می‌کند. با افزایش زمان دراز کشیدن، احتمال بروز بیماری‌های سم و لنگش ممکن است کاهش یابد و می‌تواند به افزایش مصرف ماده خشک (DMI) و نشخوار کمک کند. برخی محققان گزارش کرده‌اند که دوره‌های طولانی ایستادن می‌تواند به عنوان یک عامل خطر عمده برای لنگش عمل کند. با افزایش زمان ایستادن، فشار داخل کپسول سم افزایش می‌یابد، که منجر به کاهش تأمین اکسیژن و جریان خون و در نتیجه افزایش لنگش می‌شود (Grandin, 2016).

 

هنگامی که سایه فراهم شود، گاوهای تحت استرس حرارتی زمان بیشتری را صرف نشخوار می‌کنند، تولید شیر بیشتری دارند و دمای بدن کمتری نسبت به گاوهای تحت استرس حرارتی که در سایه نیستند، نشان می‌دهند. برای تنظیم دمای بدن، گاوهای شیری بیشتر وقت خود را صرف جستجو و ایستادن در مناطق سایه‌دار می‌کنند.

گاوها حتی اگر به مدت 12 ساعت از دراز کشیدن محروم باشند، به جستجوی سایه و ایستادن ادامه می‌دهند تا دمای داخلی بدن خود را کاهش دهند. در هنگام استرس حرارتی، گاوها به طور فعال در طول روز به دنبال سایه می‌گردند و اگر سایه‌ای در دسترس نباشد، حیوان برای دفع حرارت انباشته شده به ایستادن ادامه می‌دهد.

خنک کردن با استفاده از آب‌پاش‌ها (اسپرینکلرها) می‌تواند در شرایط گرم، نرخ تنفس (RR) را کاهش دهد. استفاده از آب‌پاش‌ها به عنوان یک روش کاهش حرارت ممکن است همچنین تحریک ناشی از حشرات را در گاوها کاهش دهد (Kendall et al., 2007).

در یک مطالعه انجام شده در نیوزیلند توسط Kendall et al. (2007)، چهار استراتژی مختلف برای کاهش حرارت (کنترل یا بدون کاهش حرارت، سایه، سایه و آب‌پاش‌ها، و فقط آب‌پاش‌ها) برای گاوها در محوطه انتظار به مدت 90 دقیقه قبل از دوشیدن اعمال شد و رفتارهای دفع حشرات (تعداد ضربات دم و پا) مورد مشاهده قرار گرفت. در گروه‌های آزمایشی که از آب‌پاش‌ها استفاده می‌شد، تعداد ضربات دم و پا به نصف کاهش یافت در مقایسه با گروه‌های کنترل و سایه.

شاخص‌های استرس حرارتی

دمای بدن در گاوها ممکن است یک ریتم شبانه‌روزی مشخص را دنبال کند با دامنه‌ای بین 0.2 تا 0.9 درجه سانتی‌گراد، به طوری که حداقل دمای بدن در صبح و حداکثر آن در اواخر بعد از ظهر است (Kendall and Webster, 2009). در ماه‌های تابستان، میانگین دمای بدن و دامنه نوسان ریتم دمای بدن بیشتر از ماه‌های بهار یا زمستان است. عواملی که بر دمای بدن تأثیر می‌گذارند شامل سلامت عمومی، محیط، دمای محیط، سطح فعالیت، فحلی، وضعیت بارداری، نژاد، رفتارهای خوردن و نوشیدن و هیجان هستند (Lefcourt et al., 1999).

چندین محقق بیان کرده‌اند که دمای بدن با تأخیر 1 تا 5 ساعته نسبت به دمای محیط واکنش نشان می‌دهد و این وابسته به شرایط محیطی است، به این معنا که استفاده از دمای بدن به عنوان شاخص استرس حرارتی می‌تواند منجر به تأخیر در واکنش تولید شود.

فن‌آوری‌های مختلفی برای اندازه‌گیری دمای بدن از نواحی مختلف بدن وجود دارد، از جمله دمای رکتال، دمای تمپانیک (گوش)، دمای عمق بدن، دمای واژن و دمای پوست. هر ناحیه برای اندازه‌گیری دمای بدن مزایا و معایب خاص خود را دارد.

اندازه‌گیری دمای عمق بدن می‌تواند به صورت خودکار برای نظارت مداوم استفاده شود، اما مصرف آب، به‌ویژه حجم‌های بزرگ آب سرد، می‌تواند منجر به کاهش دمای عمق بدن شود. به دلیل نزدیکی به ناحیه حساس به دمای هیپوتالاموس، دمای تمپانیک به عنوان یک روش قابل اعتماد برای اندازه‌گیری دمای بدن در نظر گرفته می‌شود و در مقایسه با دمای رکتال زمان تأخیر کمتری دارد. در زمان استفاده از آب‌پاش‌ها در دوره‌های استرس حرارتی، دمای تمپانیک به‌طور قابل‌توجهی کاهش می‌یابد.

تأثیر سایه‌بان و شرایط محیطی بر استرس حرارتی در گاوها

1. تأثیر سایه‌بان بر دمای بدن:

تأمین سایه‌بان برای گاوها می‌تواند تأثیرات مثبتی بر دمای بدن داشته باشد، اما این تأثیرات ممکن است بسته به نژاد گاو، شرایط محیطی، و مقدار رنگ سیاه یا سفید در پوشش گاو متفاوت باشد. در یک مطالعه در آفریقای جنوبی، زمانی که حداکثر دما ≤25 درجه سانتی‌گراد بود، محققان هیچ تأثیری از سایه‌بان بر دمای بدن مشاهده نکردند (Muller et al., 1994). با این حال، چندین محقق دریافتند که وقتی دمای محیط از 25 درجه سانتی‌گراد بیشتر می‌شود، گاوهای بدون سایه‌بان دمای بدن بیشتری نسبت به گاوهای دارای سایه‌بان دارند.

2. تأثیرات نرخ تنفس (RR):

نرخ تنفس در گاوها تحت تأثیر عوامل متعددی از جمله سن، سطح تولید، وضعیت بدن، میزان مصرف ماده خشک خوراک، طراحی جایگاه، سیستم‌های خنک‌کننده، و تجربه قبلی در شرایط گرم قرار می‌گیرد (Gaughan et al., 2000). در شرایط گرم، با افزایش دمای محیط، نرخ تنفس گاوها به ازای هر 1 درجه سانتی‌گراد افزایش دما از TNZ، بین 2.8 تا 3.3 نفس در دقیقه افزایش می‌یابد. گاوهایی با وضعیت بدنی بهتر، نسبت به گاوهای لاغرتر، نرخ تنفس بالاتری به ازای هر 1 درجه سانتی‌گراد افزایش دما دارند، حتی اگر قبلاً در معرض شرایط گرم قرار گرفته باشند.

3. شاخص‌های استرس حرارتی و حساسیت نژادی:

افزایش نرخ تنفس یکی از حساس‌ترین شاخص‌های فنوتیپی استرس حرارتی است؛ نرخ تنفس بالای 60 نفس در دقیقه نشانه استرس حرارتی در گاوهای شیری در حال شیردهی است (Shultz, 1984; Berman et al., 1985). نرخ تنفس گاوها با دمای محیط افزایش می‌یابد (Brown-Brandl et al., 2005). مطالعات نشان داده‌اند که نژاد گاو نیز بر تحمل حرارتی تأثیر دارد. به عنوان مثال، گاوهای نژاد جرزی (Jersey) نسبت به گاوهای هولشتاین (Holstein) در شرایط استرس حرارتی کمتر افت تولید شیر دارند (Smith et al., 2013).

4. تأثیر رنگ و پوشش بدن:

میزان موهای تیره یا روشن می‌تواند بر تحمل حرارتی حیوان تأثیر بگذارد. مطالعه‌ای نشان داد که گاوهای با پوشش تیره‌تر، نرخ تنفس بیشتری نسبت به گاوهای با پوشش روشن‌تر دارند. استفاده از تصاویر حرارتی می‌تواند در بررسی نحوه تحمل حرارت در حیوانات با رنگ‌های مختلف مفید باشد.

در یک مطالعه روی گاوهای تغذیه شده در سایه و بدون سایه، گزارش شد که صرف‌نظر از وضعیت هوا، تا ساعت 1100، نرخ تنفس گاوهای سایه‌دار و غیر سایه‌دار مشابه بود. با این حال، پس از آن، نرخ تنفس گاوهای سایه‌دار ثابت باقی ماند، در حالی که نرخ تنفس گاوهای بدون سایه همچنان افزایش یافت. اهمیت فراهم کردن سایه در شرایط گرم به خوبی مستند شده است.

5. مکانیسم‌های تبخیر حرارتی:

دو مکانیسم مهم برای از دست دادن حرارت از طریق تبخیر در گاوها شامل تنفس و تعریق است، به‌طوری که تعریق می‌تواند تا 80٪ از کل از دست دادن حرارت تبخیری را به خود اختصاص دهد (Robertshaw, 1985). تنفس سریع زمانی رخ می‌دهد که حرارت محسوس برای گرم کردن بخار آب و حذف حرارت تجمع‌یافته به شکل رطوبت تبخیر شده از ریه‌ها استفاده می‌شود. تعریق نیز زمانی رخ می‌دهد که رطوبت از سطح پوست تبخیر می‌شود (Gebremedhin et al., 2008). با افزایش دمای محیط و رطوبت نسبی، اثر بخشی از دست دادن حرارت از طریق تبخیر کاهش می‌یابد (Sparke et al., 2001).

6. اثرات منفی تعریق و تنفس:

در عین حال، تعریق و تنفس به تولید حرارت متابولیکی بیشتری منجر می‌شوند و به این ترتیب بار حرارتی را افزایش می‌دهند (Bianca, 1968). مطالعه‌ای نشان داد که گاوهای نژاد جرزی کمتر از گاوهای نژاد هولشتاین سیاه یا سفید عرق می‌کنند، که این نتایج نظریه‌ای را تقویت می‌کند که بیان می‌دارد گاوهای جرزی نسبت به گاوهای هولشتاین تحمل حرارتی بیشتری دارند (Gebremedhin et al., 2008).

7. استفاده از سیستم‌های امتیازدهی تنفس:

گاوهایی که دچار استرس حرارتی می‌شوند ممکن است تنفس با دهان باز و با زحمت را نشان دهند (Sparke et al., 2001). در یک مطالعه، مشخص شد که نرخ تنفس در گاوهای تحت استرس حرارتی که نشانه‌های تنفس (مانند ریزش آب دهان، دهان باز، زبان بیرون‌زده) را نشان می‌دهند، بالاتر است (Tresoldi et al., 2018).

دو مکانیسم مهم برای از دست دادن حرارت تبخیری در گاوها شامل تعریق و تنفس است. تعریق تا 80٪ از کل از دست دادن حرارت تبخیری را تشکیل می‌دهد (Robertshaw, 1985). تنفس زمانی اتفاق می‌افتد که حرارت محسوس برای تبخیر رطوبت از ریه‌ها استفاده می‌شود. تعریق نیز از طریق تبخیر رطوبت از سطح پوست صورت می‌گیرد. با افزایش دمای محیط و رطوبت نسبی، کارایی این فرآیندهای تبخیری کاهش می‌یابد و در نتیجه استرس حرارتی گاوها افزایش می‌یابد (Sparke et al., 2001). همچنین، این فرآیندها با افزایش تولید حرارت متابولیکی، بار حرارتی بیشتری را به بدن تحمیل می‌کنند (Bianca, 1968).

با ما همراه باشید، با ما بروز باشید…

شرکت شیر و گوشت بهاران نقش جهان– واحد تحقیق و توسعه

 

مزایدات

مزایدات 220 220 c1sys

تماس جهت ارتباط با مدیر فروش:   محمدرضا شیاسی      09053572086

مزایدات:     

  • گوساله نر 15روزه تا 50 روزه
  • گوساله نر 3 ماهه
  • گاو حذفی درجه 1،2 و3
  • دام اورژانسی
  • تلیسه فری مارتین
  • کود دامی فری استال
  • کود دامی گاو خشک 

استخدام نیروکار

استخدام نیروکار 750 551 baharan

شرکت تولیدی شیر و گوشت بهاران نقش جهان در زمینه های زیر دعوت به همکاری می نماید:

1-کارشناس علوم دام

2-کارگر ساده 

3-راننده ماهر تراکتور

4- تکنسین برق

5- جوشکار

برای اطلاعات بیشتر با شماره همراه 09053572070 و یا تلفن 03135298510 و داخلی 117  تماس حاصل نمایید.

اعلام قیمت مصوب شیرخام و محصولات لبنی

اعلام قیمت مصوب شیرخام و محصولات لبنی 729 425 baharan

اعلام قیمت مصوب شیرخام و محصولات لبنی

معاون بازرگانی داخلی وزارت صنعت:

در جلسه ستاد تنظیم بازار قیمت شیرخام با چربی 3.2 به ازای هرکیلو هجده هزاروپانصد تومان و به ازای هر یک دهم چربی مازاد مبلغ سیصدتومان تعیین و اجازه داده شد بنابر شرایط این محصول هفت درصد بالاتر یا پایین تر از این نرخ به فروش برسد.

همچنین متاثر از افزایش قیمت شیرخام مجوز افزایش قیمت محصولات لبنی مشمول نرخگذاری از متوسط 22 درصد تا سقف 28 درصد صادر شد.

مناقصات

مناقصات 224 225 baharan

مناقصات

  • سیلوی ذرت

  • یونجه

  • کاه گندم و جو

  • تفاله چغندر قند

  • ذرت

  • جو

  • سویا

  • کلزا

  • پنبه دانه

  • پودر ماهی و گوشت

  • اقلام معدنی به تفکیک

  • اقلام ویتامینی به تفکیک

  • مواد ضد عفونی  شوینده و بهداشتی

  • داروهای دامپزشکی

پرورش گاو شیری

پرورش گاو شیری 800 450 baharan

“پرورش گاو شیری”

گاو شیری یا  Dairy cattle ماده گاوی است که بخاطر شیردهی زیاد جهت تولید فراورده‌های لبنی پرورش می‌دهند. در مقابل بعضی گاوها گاو گوشتی هستند و این حیوان را برای استفاده پروتئین گوشت آنها پرورش می‌دهند. بیست نکته مهم در مدیریت پرورش گاو شیری شاید بیش از داشتن یک گله با نژاد خالص و عالی و همچنین امکانات بالا، وجود یک مدیر قوی و آگاه بتواند یک دامداری را به یک دامداری نمونه و با تولید و رکورد بالا تبدیل کند. مدیری که علاوه بر تجربه از علم روز نیز مطلع بوده و آن را به خوبی بکار ببرد. اما گاهی توجه به نکات کوچک مهم و کاربردی که گاهی به آن توجه نمی‌شود، می‌تواند راه حل بسیاری از مشکلات به وجود آمده در گله باشد و در نتیجه راندمان و رکورد گله را تا حد زیادی بهبود بخشد. در ادامه به تعدادی از این نکات اشاره می‌کنیم:
  • بزرگ‌ترین نیاز گاو انرژی و بعد از آن پروتئین است.
  • اثر تغذیه در پروتئین شیر، کمتر از چربی شیر است.
  • جیره‌های کم انرژی، پروتئین شیر را بین 0.1 تا 0.3 واحد کاهش می‌دهد.
  • در جیره‌هایی که مواد خشبی زیادی دارند چربی شیر افزایش و پروتئین شیر کاهش می‌یابد.
  • استفاده از منابع پروتئینی مختلف در جیره گاو‌های شیری، باعث بهتر شدن کیفیت جیره می‌شود.
  • حداقل میزان توصیه شده علوفه در ماده خشک جیره‌های غذایی ۴۰ تا ۶۰ درصد می‌باشد.
  • مصرف ماده خشک دام، مقداری است که حیوان در طی روز می‌خورد، نه آن مقداری که در آخور ریخته می‌شود.
  • گاوها به ازای هر 550 گرم ماده خشک مصرفی ، حدود یک لیتر شیر تولید می‌کنند.
  •  عوامل کاهش مصرف ماده خشک در گاوها شامل موارد ذیل است؛
  1. کاهش ماده خشک جیره
  2. خالی بودن آخورها و گرسنگی گاوها
  3. کمبود فضای آخور و تراکم زیاد در جایگاه
  4. بالا بودن مواد خشبی جیره
  5. کم بودن آبشخور وعدم دسترسی به آب
  6. کپک زدگی خوراک
  7. استرس گرمایی و عدم تهویه مناسب
  8. خوش‌خوراکی پایین خوراک و استفاده از علوفه بی‌کیفیت

یکی از موثرترین روش‌ها برای تغذیه گاوها براساس توان تولیدی، دسته‌بندی آنها است. دام‌ها را می‌توان براساس سطح تولید شیردهی، روزهای شیردهی و وضعیت تولید مثلی دسته‌بندی نمود.

نکات مهم در پرورش گاوهای شیری

  • همیشه باید آب و خوراک در اختیار دام باشد و آخورها تمیز نگه داشته شوند.
  • اگر گاوها آب نخورند ، شیر تولید نمی‌کنند و اگر آب سالم و تازه مصرف‌کننده ، شیر بیشتری تولید خواهند کرد.
  • حداقل هفته‌ای دو بار باید آبخوری‌ها نظافت شوند تا از تجمع باکتری‌ها جلوگیری شده و آلودگی‌های آب کاهش یابد.
  • تنش حرارتی در گاوهای شیری یکی از عوامل کاهش تولید شیر و باروری در تابستان است.
  • دمای مناسب برای گاوهای شیری بین 3 تا 18درجه سانتی‌گراد است. در صورتی که دمای هوا از 25 درجه سانتی‌گراد بالاتر رود، مصرف ماده خشک دام‌ها کاهش می‌یابد و در دمای بالاتر از 32 درجه، تولید شیر بین 3 تا 20 در صد کمتر می‌گردد.
  • اگر نسبت کنسانتره به علوفه در جیره‌های غذایی نامناسب باشد و بیش از 60 درصد جیره غذایی کنسانتره بکار رود PH شکمبه کاهش یافته، دام دچار اختلالات متابولیکی شده و تولید شیر آن کم می‌شود و ممکن است بر تولید مثل اثر منفی بگذارد.
  • برای جلوگیری از ایجاد گاوهای خشک چاق در گله باید از جیره‌های کم انرژی در انتهای دوره شیردهی و در دوره خشک استفاده نمود.
  • اگر تلیسه‌ها در هنگام بلوغ چاق بوده باشند، پس از زایمان شیر قابل انتظار را تولید نخواهند کرد.
  • گاوها را بلافاصله پس از شیر دوشی تغذیه نمایید تا حداکثر مصرف ماده خشک را داشته باشند.
  • خوراک بسیار مرطوب تولید بزاق را کاهش داده و در نتیجه باعث افت PH شکمبه و اسیدی شدن آن می‌شود‌

نکات عمومی در تغذیه گاوهای شیری:

  • گاوها را بر اساس مرحله ی شیرواری یا میزان تولید دسته بندی نموده و و بر اساس نیازهایشان تغذیه نمایید.
  • در طول سال از برنامه ی تغذیه ای که اقتصادی و متعادل شده باشد و بتواند نیازهای حیوان را برآورده نماید استفاده کنید.
  • جهت مصرف حداکثر میزان خوراک اختصاصی که خوش خوراکی جیره مد نظر بوده و برای این منظور از اقلام خوراکی متنوع و با کیفیت خوب استفاده نمایید.
  • دستگاه گوارش گاوها از قسمت های بسیار فعال بدن هستند برای کار بهتر این دستگاه از دادن مواد معین غافل نباشید.
  • دفعات خوراک دهی به گاوها را تنظیم نموده و مطابق برنامه عمل نمایید.
  • گاوها علاقه خاصی به استفاده از علوفه های تازه  دارند که در صورت در دسترس و ارزان بودن در تغذیه ی آن را به کار ببرید.
  • ترکیبات مواد مغذی اقلام خوراکی متنوع و متغییر است. با آنالیز آزمایشگاهی آنها از اجزای مواد مغذی جیره فرموله شده اطمینان حاصل نمایید.
  • آب تمیز سالم و گوارا به صورتی دائمی در اختیار گاوها قرار دهید
  • شرایط محیطی مناسبی به خصوص در فصول تابستان فراهم کنید( استفاده از فن و مه پاش جهت خنک نمودن دام)

خصوصیات گاو های هلشتاین

خصوصیات گاو های هلشتاین 800 450 baharan

خصوصیات گاو های هلشتاین

این گاو دارای رنگ سیاه و سفید است و معمولا به دو دسته فریژن هلندی و هلشتاین فریژن تقسیم شده است. در واقع خاستگاه اصلی این گاو رشته کوه های آلپ و هلند است .

  • رنگ گاو فرژین هلندی سفید و سیاه است و ساق پا و دم آن سفید رنگ است (نشانه خلوص نژادی) اما گاو هلشتاین فریژن دارای درصد ترکیب متفاوتی است و برخی اوقات حتی ترکیب رنگ سیاه و سفید یا سیاه یکدست می باشد. اما به طور کلی تمامی گاوهای هلشتاین دارای پیشانی سفیدرنگ می باشد. و حتی به رنگ قرمز هم گاو هلشتاین در جهان نیز وجود دارد.
  • معمولا قد متوسط گاو بین 145 تا 165 سانتی متر است.
  • میزان زمان بارداری گاو هلشتاین 9 و نیم ماه می باشد که نزدیک به 280 روز است.
  • اولین زایمان گاو هلشتاین معمولا بعد از سن 21 ماهگی می باشد اما به طور کلی قابلیت بارداری در 13 ماهگی را نیز دارد.

وزن گاو هلشتاین

  • وزن گاو نر هلشتاین نزدیک به 1000 کیلوگرم است.
  • وزن گاو ماده هلشتاین 682 کیلوگرم است.
  • و وزن گوساله در بدو تولد نزدیک به 42 کیلوگرم است.
  • گاوهای شیری هلشتاین نژاد غالب صنعت تولید شیر هستند ، دلایل معروفیت آنها تولید بسیار بالا، درآمد بیشتر به نسبت هزینه های خوراک ، شایستگی ژنتیکی بسیار بالا و سازگاری با دامنه ی وسیعی از شرایط محیطی می باشد که این یعنی سود بیشتر برای تولید کننده ای که از گاوهای هلشتاین استفاده می کند ، بنابر این دلایل و ویژگی‌های منحصربه‌فرد است که از هر 10 تولیدکننده‌ محصولات لبنی در امریکا 9 تولید کننده از نژاد هلشتاین استفاده می کنند.

مقایسه نژاد جرسی و هلشتاین

مقایسه نژاد جرسی و هلشتاین 800 450 baharan

مقایسه نژاد جرسی و هلشتاین

از ویژگی های بارز نژاد جرسی می توان به درصد بالای چربی شیر، رنگ شیر متفاوت و مقاومت بالای این گاو ها به بحث استرس گرمایی اشاره کرد.  شیر تولیدی از این نژاد ، بیشترین درصد چربی را در میان سایر گاوهای شیری دارد که عددی در حدود ۴٫۸۵ درصد بوده و به دلیل چربی بالا و وجود کاروتن زیاد رنگ شیر زرد رنگ است.

گاوهای نژاد جرسی نسبت به نژاد هلشتاین ، مدت ۳۰ روز روزهای باز کمتری دارند و همچنین تعداد تلقیح به ازای آبستنی در گاو هلشتاین ۲٫۴ ولی در نژاد جرسی ۱٫۹ می گزارش کردند اما میزان وقوع مجدد ورم پستان و تب شیر در گاوهای نژاد جرسی نسبت به نژاد هلشتاین بیشتر بود.

در پژوهشی به بررسی تولید شیر، بازدهی خوراک و مصرف خوراک گاوهای هلشتاین ، جرسی ، هلشتاین فریزن و آمیخته های دو رگ آن ها در مزارع گاو شیری تجاری پرداختند.

آن ها ۵۰۸ گله هلشتاین ، ۱۰۰ گله جرسی و ۱۷۱ گله دورگ از این دو نژاد را از سال ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۳ در دانمارک مورد بررسی قرار دادند.

بر اساس این پژوهش میانگین تولید شیر تصحیح شده برای نژاد هلشتاین ۳۰٫۴ کیلوگرم و برای نژاد جرسی ۲۷ کیلوگرم بود.

گاوهای جرسی نسبت به هلشتاین بازده ای بالاتری برای تولید شیر دارند که مهمترین دلیل آن را استفاده بهینه تر از علوفه ها است (به طور ساده تر قابلیت هضم علوفه ها در گاوها جرسی نسبت به هلشتاین بیشتر است)

وزن بلوغ گاوهای جرسی در این مطالعه بین ۴۱۰ تا ۴۵۰ کیلوگرم و گاوهای هلشتاین ۶۱۰ تا ۶۵۰ کیلوگرم گزارش شد.

مصرف خوراک گاوهای هلشتاین ۲۲٫۶ کیلوگرم و در مقابل گاوهای جرسی ۱۸٫۸ کیلوگرم بود.

همچنین در تولید های بالاتر از ۲۷  لیتر، بازدهی نژاد جرسی کاهش پیدا میکند.

در واقع گاوهای نژاد جرسی به جیره ای غنی تر (میزان پروتین ۱۶٫۹ درصد) از گاوهای انتظار زایمان هلشتاین نیاز دارند.

درنتیجه مشخص می شود که گاوها جرسی به نسبت به میزان پروتین بیشتری نسبت به گاوهای هلشتاین در جیره نیازمند هستند.

شیر گاو جرسی را برای تولید خامه و پنیر بسیار مناسب دانستند به طوری که برای تولید ۵۰۰۰۰۰ تن خامه به بیش از ۵ بیلیون کیلوگرم شیر گاو هلشتاین و در مقابل ۳٫۹۹ بیلیون کیلوگرم شیر جرسی نیازمند هستیم.